ظرافت جوجه تیغی
آدم بزرگ ها، ظاهراً گاه گاهی، وقت پیدا می کنند بنشینند و به فاجعه ای که زندگی آن ها به شمار می آید بیندیشند. آن وقت بی آن که بفهمند، به حال خود گریه و زاری می کنند و مثل مگس هایی که خود را به شیشه می...
View Articleاگر شبی از شب های زمستان مسافری
تو داری شروع به خواندن داستان جدیدِ ایتالو کالوینو، "اگر شبی از شب های زمستان مسافری" می کنی. آرام بگیر. حواست را جمع کن. تمام افکار دیگر را از سر دور کن. بگذار دنیایی که تو را احاطه کرده در پس ابر...
View Articleخیانت
من پیش خود مجسم می کنم مردمی را که سال ها تحت فشارهای درونی زندگی می کنند بی آنکه از آن آگاه باشند و بعد روزی واقعه و حادثه ای خرد و کوچک، بحرانی را پدید می آورد و ماشه نهایی کشیده می شود. آنها در این...
View Articleامپراطور هراس
بیشتر اوقات از اتاق بیرون نمی رفت.ساعت های متمادی بدون اینکه حرفی بزند، کنار اجاق می نشست، روی دامنش نامه ای نیمه تمام یا کتابی بسته بود. وقتی زنگ غذا به صدا در می آمد، از جایش بلند می شد و می پرسید:...
View Articleمردی در تاریکی
گریز به درون ِ یک فیلم مانند وارد شدن به کتاب نیست. کتاب تو را وادار می کند چیزی به آن پس بدهی، هوش و نیروی تخیل ات را به کار بیندازی، در حالی که می شود در یک حالت انفعال و بی فکری فیلمی را ببینی و...
View Articleجانِ جهان
باد به هر سو که بخواهد می وزد؛ می توان آن را حس کرد، اما نمی توان گفت از کجا آمده و به کجا می رود.…شاید شرط عقل این باشد که آدم هیچ چیز نپرسد. اما من عاقل نیستم، هیچ وقت هم نبوده ام. عنصر وجود من...
View Articleفرانی و زوئی
فرانی گفت "فقط می دونم دارم عقلم رو از دست می دم. حالم داره از ایگو به هم می خوره؛ ایگو، ایگو، ایگو. ایگوی خودم و هر کس دیگه. حالم از هر کسی که می خواد به جایی برسه، هر کسی که می خواد یه کار متفاوت...
View Articleخیابان چرینگ کراس، شماره ی 84
منبع عکس از اینجا. آقایان:تبلیغ شما در هفته نامه «نقد ادبی شنبه» می گوید زمینه کاری شما در خصوص کتاب هایی است که دیگر در بازار موجود نیستند. عبارت «فروشندگان کتاب های عتیقه» یک جورهایی من را می ترساند؛...
View Articleهنر شفاف اندیشیدن
شناگران حرفه ای به این خاطر که با شدت تمرین می کنند بدن های شان زیبا نمی شود، بلکه به خاطر اندام مناسب شان است که شناگران خوبی می شوند. فرم کلی بدن آن ها یکی از عوامل انتخاب شان است، نه نتیجه فعالیت...
View Articleتمرین نیروی حال
آیا شما یک "منتظر" همیشگی هستید؟ چه مدت از زندگی خود را به انتظار کشیدن می گذرانید؟انتظار برای تعطیلات بعدی، شغل بهتر، بزرگ شدن بچه ها، یک رابطه پرمعنا، موفقیت، پولدار شدن، مهم شدن یا روشن بین شدن....
View Articleتئوری انتخاب
گذشته هیچ گاه نمی تواند در زمان حال مزاحمت ایجاد کند، مگر این که ما 《انتخاب》 کنیم آن را در همه شرایط با خود حمل کنیم. ...بسیاری از ما با پیروی از باور "ما می دانیم چه چیزی برای فرزندمان خوب است"، به...
View Articleزندگی داستانی اِی.جِی. فیکری
«من آدم های اهل سینما، آدم های اهل موسیقی و همین طور آدم های اهل حرفه ی خبرنگاری زیادی رو دیدم، اما توی دنیا هیچ آدمی مثل آدم های اهل کتاب نیست. کتاب حرفه ی مردها و زن های آروم و نجیبه. باور...
View Articleسوال های درست
امروز ما بر شالوده انتخاب هایی که دیروز، سه روز، سه ماه یا سه سال پیش کرده ایم، بنا می شود. ما فقط بر مبنای یک انتخاب، بدهی کلانی به بار نمی آوریم. ما فقط در نتیجه یک انتخاب نامناسب، پانزده کیلو چاق...
View Articleمادربزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است
میاماس قلمرو پادشاهی مورد علاقه مادربزرگ و الساست، چون در آنجا قصه گویی، معتبرترین شغلی است که وجود دارد. آنجا اگر کسی قادر باشد به یک قصه جان بدمد، می تواند حتی قوی تر از پادشاه شود. واحد پول میاماس،...
View Articleاولِ عاشقی
توی اتاق نشیمن یک مبل پایه کوتاه کنار پنجره هست که استلا شب ها روی آن می نشیند و مطالعه می کند و برایش هم مهم نیست که بعد از تاریک شدن هوا روی این مبل نشسته انگار که روی صحنه تئاتر باشد. هر چه به...
View Articleمن دختری زشت رو بودم
هر زنی باید بیاموزد که صورت خود را آرایش کند، درست به همان شکلی که انسان می آموزد دندان های خود را به صورت روزانه مسواک بزند و یا به طور روزانه، حمام کند. این کار، حقیقتا الزامی است. این که زنی، برای...
View Articleصبحانه در تیفانی
هر چی پیرتر می شیم، عمل کردن واسه مون سخت تر می شه. ... -آدم به همه چیز عادت می کند. - من این طور نیستم. هیچ وقت به هیچ چیز عادت نمی کنم. کسی که به همه چیز عادت کند با مرده فرقی ندارد. ...هر کسی...
View Articleوقتی نیچه گریست
من رویای عشقی را در سر می پروراندم که چیزی بیش از اشتیاق دو تن برای تصاحب یکدیگر بود ... من رویای عشقی را در سر دارم که در آن اشتیاقی دو جانبه برای جست و جوی حقیقتی برتر میان دو تن پدید آید. شاید...
View Articleهنوز آلیس ...
من دیروز های خود را از دست می دهم. من دیروز و دیروزهای دیگر را به خاطر نمی آورم. من برای این که کدام دیروزها را به خاطر بسپارم و کدام را از حافظه ام حذف کنم هیچ اختیاری ندارم. با این بیماری نمی توان...
View Article