امروز ما بر شالوده انتخاب هایی که دیروز، سه روز، سه ماه یا سه سال پیش کرده ایم، بنا می شود. ما فقط بر مبنای یک انتخاب، بدهی کلانی به بار نمی آوریم. ما فقط در نتیجه یک انتخاب نامناسب، پانزده کیلو چاق نمی شویم و معمولاً یک تصمیم نادرست به تنهایی و یکشبه روابطمان را به هم نمی ریزد. ما در جایی که هستیم قرار داریم، چون هر روز در پی روزی دیگر، انتخاب های ناآگاهانه یا ناسالمی را تکرار کرده ایم که ما را به واقعیت و موقعیت کنونی رسانده است.
...
بسیاری از ما بنا بر عادت، راحت طلبی، ترس یا تنبلی به همان انتخاب های پیشین ادامه می دهیم و آنگاه شگفت زده می شویم که چرا نتایج متفاوتی به دست نمی آوریم. در حقیقت، چنان سرگرم تلاش برای گذران زندگی هستیم که حتی نمی فهمیم انتخاب ها و فعالیت هایمان ترجمان امیدها و رویاهای ما نیستند. ما بیش از حد گرفتار "انجام رساندن" زندگی روزانه هستیم. هر روز را افتان و خیزان و در حد امکان خود به شب می رسانیم. سپس وقتی بیدار می شویم و درمی یابیم که پس از سال ها کار کردن در جهت همان اهداف و آرزوها هنوز به جایگاه مورد نظر در زندگی نرسیده ایم، یکه می خوریم.
...
اتتخاب های تضعیف کننده:
تلاش برای خوب بودن
تایید طلبی
گفت و گو نکردن
دروغ گویی به خودمان
بدگویی کردن
وقت نشناسی
مقایسه خودمان با دیگران
بی توجهی به احساسات دیگران
قضاوت درباره خودمان
قضاوت درباره دیگران
وقت نگذاشتن برای لذت بردن از داشته ها
این فکر که دیگران بهتر و برتر از ما هستند.
ولخرجی
پرخوری
هدر دادن وقت
شکسته نفسی
سعی کنیم کسی باشیم که نیستیم
تعیین نکردن حد و مرزها
دریغ داشتن سپاس و قدردانی از خودمان
خستگی مفرط
و ...
...
انتخاب های تقویت کننده:
همدلی با دیگران
وقت گذاشتن برای خودمان
وقت صرف کردن با کسانی که به آنها عشق می ورزیم.
توجه به کارهایی که به خوبی انجام داده ایم.
استراحت
تفریح و سرگرمی
ورزش کردن
تغذیه خوب و مناسب
خردمندانه خرج کردن پول خود
برنامه ریزی برای آینده
بودن با کسانی که برای ما الهام بخش هستند
وقت گذاشتن برای ارتقای خودمان
قدرشناسی نسبت به خودمان
صداقت با خودمان و دیگران
محترم شمردن کلام خودمان
پرداخت به موقع صورت حساب ها
ابراز این مطلب به دیگران که چه اندازه برای ما مهم هستند
انجام دادن کارهای مورد علاقه
بخشایش
مسوولیت پذیری
انجام دادن یک کار به درستی
گوش دادن به دیگران از صمیم قلب
دریافت عشق دیگران
توانمند کردن اطرافیان
اجازه دادن به دیگران تا به ما کمک کنند
توانایی "نه" گفتن
...
اکنون هنگام گفتن حقیقت است. اینک به خودتان اجازه دهید تا زمانی را برای نگریستن صادقانه به زندگی تان صرف کنید و بپرسید:
آیا من آن کسی که می خواهم باشم، هستم؟
...
هنگامی که انتخاب هایی ناآگاهانه می کنیم، می توانیم مطمئن باشیم که در اینجا و لحظه حال، حضور نداریم. ما پشت فرمان خوابمان می برد و می گذاریم گذشته و ترس هایمان آینده ما را تعیین و محدود کند.
ما به گونه ای غیرارادی گذشته را بازآفرینی می نماییم و بنده عادت ها، خواسته ها و نیازهای برآورده نشده خود می شویم:
"من مقداری بستنی می خواهم."
"به نظر می رسد این تابلو برای اتاق نشیمن من عالی باشد."
"من از فردا برنامه ورزش خود را شروع خواهم کرد."
"دفعه بعد، قاطعیت بیش تری خواهم داشت."
با تهیه فهرستی از انتخاب های گذشته در زمینه ای از زندگی تان که به نتایج دلخواه دست نیافته اید، بی تردید در می یابید که پشت فرمان خواب بوده اید. شما ندانسته دکمه هدایت خودکار را که زندگی تان را بدون نیاز به توجه و مراقبت شما پیش می برد، فعال کرده اید. از یاد برده اید که آینده شما بر مبنای انتخاب های امروزتان تعیین می شود؛ فقط آنچه را در همان موقع آسان تر به نظر می رسد، انجام می دهید.
...
شما هر روز می توانید بی تفاوت باشید و سرنوشتتان را به دست باد بسپارید یا زندگی خود را نیرومندانه در جهت رویاهایتان پیش ببرید. 《این یک نمایش موقتی نیست، بلکه زندگی شماست.》 یا شما از فرصت زندگی خود نهایت را می برید یا با این افسوس که چرا انتخاب های متفاوتی انجام ندادید، به خاک سپرده می شوید.
...
داشتن رویا و هدف به ما کمک می کند تا بدانیم لازم است چه انتخاب هایی داشته باشیم.
...
اگر تصویری دقیق و پایدار از آنچه می خواهید در ذهنتان داشته باشید، می توانید تعیین کنید آیا روشی که پیش گرفته اید از شما برای رسیدن به هدفتان پشتیبانی می کند یا نه.
...
بسیاری از انتخاب ها و تصمیم گیری های ما توسط احساساتمان هدایت می شوند. موجود سه، شش یا دوازده ساله درون ما می خواهد انتخاب کند و گرداننده برنامه هایمان شود.
شاید توجه کرده باشید که احساسات شما مدام در نوسان هستند. بنا بر این خردمندانه نیست که توسط آنها هدایت شوید. اگر می خواهید به مقصد دلخواه برسید، پیشنهاد می کنم مدتی احساسات خود را فراموش کنید. احساساتتان را برای عشق ورزیدن به فرزندان، مراقبت از مسن ترها، دگرگون کردن دنیا و قدردانی از خویش نگه دارید. آنها را به عنوان جهت یاب آینده خودتان به کار نبرید، زیرا احساسات برای این کار به وجود نیامده اند. تا زمانی که شما به احساسات به عنوان راهنما نگاه می کنید، حق رسیدن به اهدافتان را از دست می دهید.
...
آیا این انتخاب بر نیروی زندگی من می افزاید؟
آیا این انتخاب مرا به آینده دلخواهم نزدیک تر می کند؟
آیا این عمل، از عشق ورزی به وجودم بر می خیزد؟
هنگامی که پیش از یک انتخاب این سوال ها را می پرسیم و پاسخ همه آنها 《نه!》 است، اما به هر حال تصمیم به انجام آن کار می گیریم، دست کم در می یابیم که ما به دست خود، آینده مان را ویران می کنیم.
...
بسیاری از ما به کسی برای تنبیه خود نیاز نداریم، زیرا پیوسته خودمان را تنبیه می کنیم. راه های فراوان و بسیاری برای سرکوب و تنبیه خود وجود دارد. ما با محروم کردن خویش از آنچه به راستی می خواهیم یا با شیوه های غیرارادی و آسیب زننده، مانند کارِ زیاد یا بیش از اندازه خوردن، خودمان را سرکوب می کنیم. ما با پیش گیری نکردن از رفتارهایی که در ما احساس شرم به وجود می آورند، به سرکوب خودمان می پردازیم. هرگاه در قدردانی از خودمان برای دستاوردهایی که داشته ایم کوتاهی می ورزیم، خودمان را سرکوب می کنیم. ما با بررسی همه جوانب یک رویداد در ذهنمان و تجزیه و تحلیل این که چرا آن کار را بهتر انجام ندادیم و چگونه می توانستیم آن را به گونه ای متفاوت انجام دهیم، به سرکوب خودمان می پردازیم. ما با صرف انرژی با ارزشمان برای تلاش در راه سنجیدن این که چگونه می توانستیم به کلی از آن موقعیت اجتناب ورزیم، خودمان را سرکوب می کنیم. مهم نیست که آیا این موقعیت، یک شغل از دست رفته یا یک تماس تلفنی بدون پاسخ یا رابطه ای گسسته باشد، ما همیشه این انتخاب را پیش رو داریم که از هر رویداد برای آموختن و رشد استفاده کنیم یا آن را بر ضد خودمان به کار بگیریم.
...
چگونگی احساس ما نسبت به خودمان در زمان حال، نتیجه همه انتخاب های گذشته ماست.
...
شما تنها کسی هستید که می توانید مسیر زندگی تان را تغییر دهید. هیچ کس نمی تواند این کار را برای شما انجام دهد. دیگران می توانند بارها و بارها به شما بگویند که در مسیری نادرست قرار گرفته اید، اما تا زمانی که خودتان آن را نبینید و تا زمانی که از "تکرار مکررات" خسته نشوید، تغییری به وجود نخواهد آمد.
...
ما یکشبه شکست نمی خوریم. شکست، پیامد ناگزیر انباشتگی تفکر و انتخاب های ضعیف ماست. شکست، چیزی بیش از چند تشخیص اشتباه که هر روز آنها را تکرار می کنیم نیست.
...
با دنبال کردن کاستی ها، باریک ترین دریچه ممکن را برای نگریستن به زندگی انتخاب می کنیم. آنگاه بر جاهایی متمرکز می شویم که انتظارات ما برآورده نمی شوند، به لحظاتی دقت می کنیم که دیگران متوجه نیازهای ما نیستند و زمان هایی را جست و جو می کنیم که دنیا مطابق با خواسته ما به نظر نمی رسد. در تلاش برای یافتن کاستی ها، چشمان ما روی ویژگی های منفی دیگران متمرکز می شود و نقطه ضعف ها و بی کفایتی آنها را در نظر می گیریم.
شاید مشکل در بیرون وجود ندارد، بلکه در دریچه ای ست که برای نگریستن به دنیا انتخاب می کنیم. می توانیم مطمئن باشیم که با دنبال کردن کاستی ها آن را در هر شرایطی خواهیم یافت. آنگاه همه تجارب ما نومیدکننده و موجب ناخشنودی خواهند بود. یافتن خطاها آسان می باشد. 《پیدا کردن اشتباهات دیگران، راهِ گریز انسان های تنبل است.》 دیگران را بر خطا دانستن، بهانه ای می شود که ما آن را برای توجیه حالت ها و رفتارهای بد خودمان به کار می بریم.
...
بسیاری از ما به کسی برای تنبیه خود نیاز نداریم، زیرا پیوسته خودمان را تنبیه می کنیم. راه های فراوان و بسیاری برای سرکوب و تنبیه خود وجود دارد. ما با محروم کردن خویش از آنچه به راستی می خواهیم یا با شیوه های غیرارادی و آسیب زننده، مانند کارِ زیاد یا بیش از اندازه خوردن، خودمان را سرکوب می کنیم. ما با پیش گیری نکردن از رفتارهایی که در ما احساس شرم به وجود می آورند، به سرکوب خودمان می پردازیم. هرگاه در قدردانی از خودمان برای دستاوردهایی که داشته ایم کوتاهی می ورزیم، خودمان را سرکوب می کنیم. ما با بررسی همه جوانب یک رویداد در ذهنمان و تجزیه و تحلیل این که چرا آن کار را بهتر انجام ندادیم و چگونه می توانستیم آن را به گونه ای متفاوت انجام دهیم، به سرکوب خودمان می پردازیم. ما با صرف انرژی با ارزشمان برای تلاش در راه سنجیدن این که چگونه می توانستیم به کلی از آن موقعیت اجتناب ورزیم، خودمان را سرکوب می کنیم. مهم نیست که آیا این موقعیت، یک شغل از دست رفته یا یک تماس تلفنی بدون پاسخ یا رابطه ای گسسته باشد، ما همیشه این انتخاب را پیش رو داریم که از هر رویداد برای آموختن و رشد استفاده کنیم یا آن را بر ضد خودمان به کار بگیریم.
...
چگونگی احساس ما نسبت به خودمان در زمان حال، نتیجه همه انتخاب های گذشته ماست.
...
شما تنها کسی هستید که می توانید مسیر زندگی تان را تغییر دهید. هیچ کس نمی تواند این کار را برای شما انجام دهد. دیگران می توانند بارها و بارها به شما بگویند که در مسیری نادرست قرار گرفته اید، اما تا زمانی که خودتان آن را نبینید و تا زمانی که از "تکرار مکررات" خسته نشوید، تغییری به وجود نخواهد آمد.
...
سوالهای درست، ده پرس و جوی قدرتمند را در بر می گیرد که برای آشکارسازی انگیزه فعالیت های شما طراحی شده اند. این پرسش ها به شما کمک می کنند تا از انتخاب ها و پیامدهای آن آگاه شوید:
۱. آیا این انتخاب مرا به سوی آینده ای الهام بخش پیش می راند یا در بند گذشته نگه می دارد؟
۲. آیا این انتخاب برای من خشنودی درازمدت به بار می آورد یا لذتی آنی در بر دارد؟
۳. آیا من در جایگاه قدرتم ایستاده ام یا برای خشنودی دیگران تلاش می کنم؟
۴. آیا من خوبی ها را جست و جو می کنم یا در پی کاستی ها هستم؟
۵. آیا این انتخاب بر نیروی زندگی من می افزاید یا انرژی ام را از من می رباید؟
۶. آیا من از این موقعیت به عنوان یک شتاب دهنده برای رشد و تکامل استفاده می کنم یا آن را برای سرکوب خودم به کار می گیرم؟
۷. آیا این انتخاب به من توانمندی می بخشد یا ناتوانم می کند؟
۸. آیا این کار از روی عشق ورزی به خویش است یا یک عمل خودویرانگرانه؟
۹. آیا این کار از روی ایمان است یا ترس؟
۱۰. آیا من از بخش الهی وجودم انتخاب می کنم یا از انسان بودنم؟
...
عنوان:سوال های درست
نویسنده:دبی فورد
مترجم:ریحانه فرهنگی
ناشر:کلک آزادگان
سال نشر:چاپ اول 1387 – چاپ چهارم 1392
شمارگان: 3300 نسخه
شماره صفحه: 152 ص.
موضوع:انتخاب (روان شناسی)
قیمت: 65000 ریال