بودن با دوربین ( کاوه گلستان: زندگی، آثار و مرگ)
با بالا رفتن سن هم عوض نشد؟ چون بعضی از آدم ها تا جوان اند این طوری اند و شور و شوق دارند ...نه. اصولا روان شناس ها می گویند آدم تا وقتی آن تکه ی کودک ِ وجودش را دارد که یکهو هیجان زده و خُل بشود،...
View Articleپروانه ای روی شانه
نقاشی به من یاد داده که گاه برای پیدا کردن ایده ای مناسب فکر کردن چاره ساز نیست. بوم سفید آن قدر دهن کجی می کند که هر جور فکری را از مغزت می تاراند؛ اما یکباره بین خواب و بیداری؛ زمانی که انتظارش را...
View Articleسه شنبه ها با موری
میچ، مشکل این جاست که ما باور نداریم، همه مان کاملا شبیه یک دیگریم. سیاه و سفید، کاتولیک و پروتستان، زن و مرد. اگر واقعا هم دیگر را شبیه به هم ببینیم، شاید برای پیوستن به خانواده ی بزرگ بشری دنیا...
View Articleراز سایه
برای زندگی کردن در خارج از داستانمان باید با شجاعت از زندگی داستانی خود عبور کنیم و تمامی آنچه را که هستیم و نیستیم پذیرا شویم و دوست بداریم باید وقت بگذاریم و یکایک بخش های زندگی خود را مرور کنیم و...
View Articleنماد گم شده
تنها از طریق تجربه کردن مرگ است که انسان می تواند تجربیات زندگی اش را کاملا درک کند. تنها از طریق درک حقیقت فانی بودنش بر روی زمین، می تواند به اهمیت سپری کردن عمرش همراه با احترام، اتحاد و خدمت به...
View Articleطلسم دلداه
به پیرمرد گفت:برای چیزی آمده بودم که پادشاه را پادشاه تمام عالم می کند و ماه پیکر را الهه من. و حالا در این جا، با دردی به جا مانده ام که سزاوار آنم. اما ماه پیکر چه؟ می خواهم برگردم، به آن جا که...
View Articleگل صحرا
شب هنگام تنها کار مورد علاقه اش مطالعه بود. دخترخاله ام به اتاق خودش می رفت، روی تختش دراز می کشید و ساعت ها مطالعه می کرد. اغلب آن چنان غرق در مطالعه می شد که زمان غذا را فراموش می کرد. گاهی تمام روز...
View Articleپاییز حافظیه
تنها ساکت جمع، من بودم که ترجیح می دادم بیشتر گوش کنم. چون می دانستم در چنین جمع هایی با آن اطلاعات بالا، اگر کم بیاوری کلاهت پس معرکه است. از آن گذشته، چون بحث تقابل اطلاعات و دانش های فردی بود، وقتی...
View Articleاز طنین رنگ
پیشه کن چون باغسار آیین آب و رنگ راشورشی انداز در دل، هر چه خاک و سنگ را خار و گل را محمل اضداد شو چون بوته ایتا به تصویر آوری معنای صلح و جنگ را چشم را چندین بهار از تازگی سرشار کنتا به بار لعل آری...
View Articleخاطرات زنی که نصفه مُرد
نمی دانم چرا، اما همیشه از میان تمام اعداد، صِفر را دوست داشته ام. آن دایره ی کوچک و توخالی. صفر برایم شبیه همه ی نداشته هاست. عددی حقیر که شبیه هیچ است اما ارزش همه ی عددهای پررنگ و لعاب به همان هیچ...
View Articleبِلیز
- می خواهی چه کار کنی؟بلیز در حال آماده شدن برای روشن کردن ماشین بود. اکنون لحظه ای توقف نمود. آماده می شوم که کار را انجام دهم، جورج."- چه کار؟- دزدیدن بچه.جورج خندید." به چه می خندی، جورج؟ "و سپس با...
View Articleدر کافه ی جوانی گم شده
جوان ها با سن ِ کم شان از گذشته ی شما چه اطلاعی دارند. حتی اگر کم و بیش پرسیدند چه کاره اید یا تا به حال چه کرده اید، هر چه به نظرتان رسید بگویید و از پوست ِ کهنه ای که انداخته اید، یک زندگی نو...
View Articleکتابخانه ی عجیب
پیرمرده گفت " همین جور پشت سرم بیا. "تازه مسافت کوتاهی رفته بودیم که وسط راهرو رسیدیم به یک دوراهی. پیرمرده پیچید سمت راست. کمی جلوتر یک دوراهی دیگر بود. این بار کج کرد به چپ. راهروئه باز دوراهی شد و...
View Articleپلنگ در پرانتز
کدام شب، کدام ماه؟ گیج می وزید بادبلند شد به یاکریم پیر، آب و دانه داد چروک های کهنه را اتو کشید، وصله زدچه روزها که بر تنش نشسته رنگ های شاد سفال های آبی اش، سوال تکه تکه ایکجاست آن لبی که بوسه را...
View Articleترانه های شبانه
" خیلی خوب است که آدم مثل یک نابالغ ده ساله رفتار کند، حال آنکه سال ها از آن دور شده. منتها آن را همین جور ادامه بدهد تا وقتی که به پنجاه سالگی نزدیک شود. "" تازه چهل و هفت سالم شده ... "" منظورت از...
View Articleخانه کاغذی
کتاب ها سرنوشت مردم را تغییر می دهند. عده ای کتاب ببر مالزیرا خوانده و در دانشگاه های دور دست استاد رشته ادبیات شده اند. ده ها هزار نفر با خواندن دمیانبه فلسفه شرق روی آوردند؛ در حالی که همینگوی از...
View Articleجنوب مرز غرب خورشید
تو این دنیا بعضی کارا رو می شه بارها تکرار کرد بعضی کارا رو نمی شه. گذشت زمان از اون چیزاییه که تکرار نمی شه. هر قدمی که بری جلو دیگه امکان برگشت نداره، نه؟یه مدت که می گذره همه چی سخت می شه، مثل...
View Articleبودن
مهم ترین حُسن باغ این بود که چنس روی باریکه راه ها یا بین بوته ها و درخت ها که می ایستاد می توانست گم شود، هیچ وقت نمی فهمید دارد جلو می رود یا عقب، نمی دانست باید عقب برود یا جلو. مهم حرکتش بود، مثل...
View Articleسوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش
ممکن است یک بار دیگر همان ملات و مواد را کنار هم بگذاری، همه چیز را مثل دفعه ی پیش بچینی ولی هیچ وقت نتوانی نتیجه ی قبلی را تکرار کنی.( صفحه 11)... مهم اراده ی بُردن است. توی دنیای واقعی که همیشه نمی...
View Article