برای زندگی کردن در خارج از داستانمان باید با شجاعت از زندگی داستانی خود عبور کنیم و تمامی آنچه را که هستیم و نیستیم پذیرا شویم و دوست بداریم باید وقت بگذاریم و یکایک بخش های زندگی خود را مرور کنیم و نقاط گرفتاری، آزردگی و کامل نبودنمان را آشکار نماییم. باید رنجش ها و نفرت هایمان را متعهدانه رها کنیم و از مقصر شمردن دیگران برای وضعیت زندگی خود دست بکشیم. باید آماده پذیرش مسوولیت وضعیت کنونی خود باشیم و باری را که هنوز از گذشته بر دوش داریم، به زمین بگذاریم. باید متعهد به گذر کردن از نمایش نامه خود شویم و سرانجام با داستانمان آشتی کنیم.
میلیون ها نفر بیلیون ها دلار خرج کرده اند تا بلکه به سطوح عمیق تر آرامش درونی برسند. برخی توانسته اند تا حدودی افکار، روابط و کمدهای لباس خود را مرتب کنند و بعضی به شدت می کوشند تا به پاسخ مناسب دست یابند؛ پاسخی که آنها را از درد و رنج رها کند. اما هیچ راه فراری وجود ندارد. با فرار کردن از درد، نمایش نامه مان را تداوم می بخشیم و هر روز گذشته مان را به دنبال خود می کشیم. در حالی که گذشته درست زیر لایه رویی آگاهی ماست و بر هر حرکتمان سایه می اندازد و شکست ها و دردهای پیشین را به یادمان می آورد، نمی توانیم قدر جایی که هستیم و کاری را که می کنیم بدانیم. برای آشتی کردن با داستان خود باید متعهد شویم رفتاری را که درد ما را بی حس می کند، کنار بگذاریم. برای التیام یافتن باید دست از تعقیب "لحظات خوش" بکشیم. من فکر نمی کنم راه ساده ای وجود داشته باشد. اما قول می دهم که راه مستقیم به آرامش و رضایت پایدار به مراتب ساده تر از راه پر پیچ و خم جست و جو، سعی کردن و شکست خوردن های پیاپی است.
هنگامی که در اعماق وجود خود احساس می کنیم نقصی داریم - به اندازه کافی خوب نیستیم یا برای کسی اهمیت نداریم - زندگی ما طاقت فرسا می شود؛ نا امیدی، نارضایتی و درد عاطفی پایان ناپذیر، ما را از درون شگف انگیزمان دور نگه می دارد. هیچ چیزی برای روح انسان از این بد تر نیست. هیچ چیزی به این اندازه نیروی حیاتی مان را از ما نمی گیرد که باور داشته باشیم، ناکافی یا ناقص یا عمیقا اصلاح ناپذیر هستیم.
( صفحه 94)
وقتی بخشی از ترکیب خود را دوست نداریم، بی تردید رویدادهای دردناکی را به زندگی خود فرا می خوانیم. بیزاری از خود و آزردگی های بررسی نشده درون، انسان ها و رویدادهایی را به زندگی ما دعوت می کنند که بازتاب احساس خودمان نسبت به خودمان هستند. این موارد به شکل تصادف، روابط خشونتبار، شکست مالی یا شغل نامناسب برایمان پیش می آیند و به این ترتیب پیوسته این امکان را می یابیم که خود را عذاب دهیم، چرا که عمیقا باور داریم که وجود و وضعیت ما دارای نقص است. دردها، ناامیدی ها، آزردگی ها و ناراحتی هایمان با هدایایی به سراغ ما آمده اند. اما تا آن ها را نپذیریم و خرد نهفته در این هدایا را کشف نکنیم، به شکلی دردناک در وجودمان باقی می مانند.
رویدادهای دردناک گذشته بخشی از وجود ما را تشکیل می دهند و هر کاری بکنیم و هر چه بکوشیم، نمی توانیم از آنها رها شویم. تنها انتخابی که داریم این است که آیا می خواهیم ما از آنها استفاده کنیم یا آنها از ما استفاده کنند؟
( صفحه 38)
***
عنوان:راز سایه
نویسنده:دبی فورد
مترجم:فرناز فرود
ناشر:انتشارات حمیدا
سال نشر:چاپ اول 1384 - چاپ نهم 1393
شمارگان: 3300 نسخه
شماره صفحه: 160 ص.
موضوع:خودسازی
قیمت: 75000 ریال