Quantcast
Channel: امروز لی‌لی چی می‌خونه؟
Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

وقتی بزرگ بودیم

$
0
0

" سلام ویل. ربکا هستم."

البته اگر ویل به صفحه‌ی تلفنش نگاه کرده‌بود می‌دانست که ربکا است. به همین خاطر وقتی ویل با صدایی شگفت‌زده گفت: " اُه، ربکا" ربکا خنده‌اش گرفت. گفت: " امیدوارم بیدارت نکرده باشم."

" نه، نه. خدای من. نه. من فقط ... من فقط ..." بعد صدای کشیده شدن چیزی و خش خش و دلنگی از آن طرف خط آمد که انگار چیزی روی زمین افتاد. ویل در حالی که به نفس نفس افتاده بود گفت: " من نشسته بودم. آه خدایا. ممنونم که تلفن زدی."

" خب. خواهش می‌کنم."

ویل گلویش را صاف کرد.

گفت: " در واقع این مساله به ذهنم رسید که شاید تو سوال من را درست متوجه نشدی."

" سوال تو را؟"

" همان سوالی که آخرین بار پشت تلفن ازت پرسیدم. درباره‌ی این که چرا از من جدا شدی. ببین ... منظورم این نبود که سرزنشت کنم. سوالم دوپهلو نبود. فقط می خواستم به من بگویی کجای کار من غلط بود."

ربکا گفت: " ویل ..."

" نه، نه. مهم نیست. من سوالم را پس می‌گیرم. می‌دانم آدم خسته‌کننده‌ای هستم. قطع نکن!"

ربکا می‌خواست چیزی بگوید ولی بعد منصرف شد. هر چیزی که می‌خواست  بگوید به‌نظرش اشتباه می‌امد. در واقع انگار در مجموع حرف زدن اشتباه بود. ناگهان به ذهنش خطور کرد که تعامل با یک آدم دیگر چقدر کار سختی است.بالاخره گفت: " من بهت می‌گویم چکار کنیم. بیا همه چیز را از اول شروع کنیم."

" از اول شروع کنیم؟"

ربکا گفت: " شاید بدت نیاید بعضی شب‌ها برای شام پیش ما بیایی."

احساس کرد نفس در سینه‌ی ویل حبس شد. انگار در مجرای تنفسی ویل یک علامت تعجب به وجود آمده‌بود. بعد ویل گفت: " دوست دارم برای شام بیایم."

عنوان کتاب: وقتی بزرگ بودیم

عنوان اصلی: back when we were grownups, 2001

نویسنده: تایلر، آن، 1941-  Tyler, Anne

مترجم: بهمنی، کیهان، ‏‫۱۳۵۰ - ‏

مشخصات نشر: تهران: افراز‏‫، ‏‫۱۳۸۸.‬‬‭‬

چاپ دوم، 1391.

صفحه: 420 ص.

موضوع: داستان‌های آمریکایی -- قرن ۲۰م.

قیمت: 155000 ریال


Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>