Quantcast
Channel: امروز لی‌لی چی می‌خونه؟
Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

زندگی من در سه‌شنبه ها اتفاق می‌افتد

$
0
0

حالا درست روبه‌روی هم بودند و فاصله‌شان بسیار کمتر از قبل بود. زن صدای ضربان قلبش را می‌شنید و مرد با دقت او را زیر نظر داشت.

مرد گفت: " هیچ می‌دانی؟"

زن گفت: " چی را؟ "

مرد گفت: " فکر نمی‌کنم تا حالا کسی بهت گفته باشد."

زن گفت: " چی را؟ "

مرد گفت: " شاید هم اشتباه می‌کنم و من نفر اول نیستم."

زن گفت: " درباره چی حرف می‌زنی؟"

مرد گفت: " درباره مژه‌هایت."

زن گفت: " مژه‌هایم چطوری‌اند؟"

مرد گفت: " مژه‌هایت را خیلی بهم می‌زنی."

و با دست به مژه‌های خودش اشاره کرد و با تانی جمله را یک بار دیگر با صدای بلند ولی با دوری آهسته تکرار کرد: " مژه - هایت - را - خیلی - بهم - می‌زنی."

زن گفت: "  راستی؟"

مرد گفت: " پس چی؟ متوجه نشده بودی؟"

زن گفت: " نه. دقت نکرده بودم."

مرد گفت: " هیچ کس هم تا حالا بهت نگفته بود؟"

زن گفت: " نه، هیچ کس هم تا حالا بهم نگفته بود."

مرد گفت: " با این حساب من اولین نفر هستم."

( از داستان رُخ)

عنوان کتاب: زندگی من در سه‌شنبه‌ها اتفاق می‌افتد

نویسنده: علوی، طاهره، 1342-

ناشر: قصیده سرا

سال نشر: چاپ اول، 1380

شمارگان: 2000 نسخه

موضوع: داستانهای کوتاه فارسی-- قرن 14

شماره صفحه: 128 ص.

مندرجات: ناجی/ مرد قهوه ای/ رخ/ سبز روی آبی/ مثل همیشه/  زندگی من در سه‌شنبه‌ها اتفاق می‌افتد/ کیسه کوچک چرمی آویزان از کمر/ جهان یک نفره/ شبیه چارلی/ جناب سرهنگ/ خواهر روحانی من/ حالت اول


Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>