در سال 2003 رمان " ختمی ارغوانی" را نوشتم. داستان مردی که در میان مسائل مختلف سردرگم است؛ همسرش را کتک می زند و داستان او پایان خوشی ندارد. وقتی که این رمان در نیجریه به بازار رفت، یک روزنامه نگار که مرد خوبی هم بود، گفت که می خواهد نصیحتی به من بکند. (احتمالاً می دانی که نیجریه ای ها، در ارائه ی مشاوره ی ناخواسته خیلی زرنگ هستند.)
به من گفت که مردم می گویند رمان من یک رمان فمینیستی است و نصیحت او به من – در حالی که سرش را با ناراحتی تکان می داد- این بود که من نباید تا زمانی که زنان فمینیست زنان ناامیدی هستند هرگز خودم را فمینیست بدانم، چرا که آن ها حتی نمی توانند همسری پیدا کنند.
بنابراین تصمیم گرفتم به خودم لقب فمینیست خوشحال را بدهم. یک زن تحصیلکرده ی اهل نیجریه به من گفت که فمینیسم در فرهنگ ما وجود ندارد و یک موضوع ضد آفریقایی است و این که من خودم را فمینیست می نامیدم، چرا که من تحت تاثیر کتاب های غربی قرار داشتم.
به هر حال، تا زمانی که فمینیسم امری ضد آفریقایی بود، من تصمیم گرفتم که خودم را یک فمینیست شاد بنامم. دوست عزیزی به من گفت کسی که خودش را فمینیست می نامد در واقع از مردها بیزار است. بنابراین تصمیم گرفتم که از آن به بعد یک فمینیست آفریقایی شاد باشم که از مردان بیزار نیست. در بعضی مواقع من فمینیست آفریقایی شادی بودم که علاوه بر این که از مردها بیزار نیست، برق لب می زند و پاشنه بلند می پوشد، آن هم فقط به خاطر دل خودش و نه برای مردان.
...
ما به دخترهامی گوییم: می توانید بلندپرواز باشید، اما نه خیلی زیاد. می توانید به موفقیت دست پیدا کنید اما نه موفقیت زیاد و چشمگیر، در غیر این صورت از طرف مردان تهدید خواهید شد. اگر در رابطه تان با یک مرد شما نان آور هستید، باید وانمود کنید که این طور نیست، مخصوصاً در محافل عمومی؛ در غیر این صورت او را از مردی ساقط کرده اید.
اما چه می شد اگر ما از خودمان این سوال را می پرسیدیم: چرا موفقیت زنان باید از طرف یک مرد تهدید به شمار آید؟
...
من زنی نیجریه ای را می شناسم که تصمیم به فروش خانه اش گرفت، چرا که نمی خواست مردی را که تصمیم به ازدواج با او دارد، بترساند و از خود دور کند.
من زن مجردی را در نیجریه می شناسم که وقتی برای کنفرانسی می رفت حلقه ی ازدواجی به دست می کرد، چرا که می خواست همکارانش با احترام با او رفتار کنند.
نکته ی ناراحت کننده این است که حلقه ی ازدواج حقیقتاً به طور خودکار این طور به نظر می رساند که طرف شایسته ی احترام است و تا زمانی که این حلقه ی ازدواج وجود نداشته باشد دیگران حق دارند او را نادیده بگیرند و متاسفانه این موضوع در مراکز کاری مدرن هم به وفور دیده می شود.
جامعه به ما آموزش می دهد زنی که در یک مقطع سنی خاص ازدواج نکند قطعاً زنی است که در زندگی شخصی عمیقاً شکست خورده است.
در حالی که یک مرد در سن خاص اگر ازدواج نکرده باشد به معنی این است هنوز فرد مورد نظر خود را نیافته است.
عنوان:ما همه باید فمینیست باشیم
نویسنده:چیماماندا انگوزی آدیشی
مترجم:مریم طباطبائیها
ناشر:کتاب کوله پشتی
سال نشر:چاپ اول 1395
شمارگان: 1000 نسخه
شماره صفحه: 64 ص.
موضوع:فمینیسم/ فمینیسم—نیجریه
قیمت: 70000 ریال