بعضی دوستان مدام از وظیفه سنگین ادبیات و نویسندگان در دنیای امروز می گویند. اما من معتقدم وضعیت جدیدی که با آن روبه رو هستیم وظیفه نویسنده را سنگین تر نکرده، بلکه فقط موقعیتش را پیچیده تر نموده است. نویسنده باید رها باشد و به اینکه با نوشته اش موجی ایجاد کند و حتی زندگی خودش را دگرگون کند نیندیشد و در دنیای پر از فشار و محدودیت امروز، با این تصورات، حصار دیگری در ذهنش ایجاد نکند ... من نویسنده امروز را در مقامی نمی بینم که دردهای جهان را درمان کند اما این حق را دارد که دردهای جهان را بگوید. او نباید ناظری بی تفاوت باشد. شاید او به خاطر عجز از اقدام و عمل، به نوشتن روی آورده اما حالا که به نوشتن پناه آورده باید برای مردم کاری کند و انتقام آن ها را بگیرد. دردها و رنج ها، جهان ما را زیر سیطره برده است. این دردها تنهایی نوجوانی میان شعله های جنگ در خاورمیانه است. این دردها بغض زنان سرخپوست در جای دوری در آمریکای جنوبی است. ویرانی مادری فقیر در شرق آفریقاست. و این دردها شاید ناتوانی من در رساندن پاره ای نان یا یاز نگهداشتن گلوله ای از حرکت باشد... ما باید روی قلب تمام مجسمه های کودکان یک نقطه قرمز بگذاریم تا هر لحظه به یادمان بیاورد که در جایی از جهان کودکی دارد به ضرب گلوله از پای در می آید... یاد جمله ای از فرناندو پسوا می افتم که می گوید: " ادبیات مثل همه هنرها اعتراف ساده ای ست به ناکافی بودن زندگی."
( از مقدمه کتاب به قلم لوکلزیو برنده نوبل ادبیات2008)
...
اما آنچه بارقه های امید را در دل بیماران مناتیکی ایجاد کرده، نتایجی است که از تحقیقات یک جامعه شناس روسی بدست آمده است. "امانوئل واستکف" جامعه شناس برجسته ی روسی و صاحب کتاب معروف "ریشه های واپس زدگی در جوامع نیمه مضمحل" در تحقیقاتی که به همراه 14 عضور برجسته ی آکادمی جامعه شناسی مسکو انجام داد به این نتیجه دست یافت که بین مقادیر گسترش این بیماری در کشورهای مختلف از یک سو و میزان دموکراسی در کشورهای مربوطه از سوی دیگر، ارتباط معناداری وجود دارد. " واستکف" این تحقیقات را زمانی شروع کرد که از یک سفر سه ماهه ی مطالعاتی که به موضوع "شناسایی شاخص های ارتقا و رشد آموزش و پرورش چین" اختصاص داشت به کشورش بر می گشت. او در سفر چین متوجه شد که این کشور علی رغم جمعیت بسیار زیاد، دارای تعداد مبتلایان اندکی به این نوع بیماری خطرناک می باشد. تعدادی کمتر از 100 نفر که آن ها نیز عموما یا از کشورهای دیگر به چین آمده اند و یا اینکه دارای تابعیت های دوگانه هستند.
"واستکف و همکاران" در تحقیقات خود نشان دادند که رشد بیماری مناتیک در جوامعی که دارای نوعی دموکراسی انتخاباتی هستند به حالت غیرقابل کنترلی درآمده، در حالیکه در کشورهایی که رای گیری در آن ها برگزار نمی شود و یا این امر در موارد بسیار بسیار نادر و تنها برای درخواست حزب حاکم جهت ادامه ی زمامداری صورت می پذیرد، عملا مناتیک یک بیماری غیر شایع و یا کاملاً ریشه کن شده است.
...
واستکف فرضیه خود را اینگونه بیان می کند که اکثریت قریب به اتفاق مردم در هنگام رای دادن و امضا کردن یا قرار دادن اثر انگشت بر روی مدارک رای گیری، از دست راست خود استفاده می کنند. به علاوه عموم مردم هنگام انداختن رای، آن را با دست راست به صندوق می اندازند. این امر با توجه به حس خوبی که فرد از مشارکت پیدا می کند موجب می گردد که دست راست در مقام و مرتبه ای بالاتر قرار گیرد. از طرفی سلول های دست چپ به علت عدم حضور در فرایند رای دادن، بعضا دچار مرگ و یا عوارض ناخوشایند دیگری می شوند که زمینه ی آسیب پذیری در برابر بیماری ها را بیشتر می کند.
...
او زمان دقیقی را برای نتیجه دهی تحقیقات و مطالعات خود اعلام نکرده اما امیدوار است با به ثمر رسیدن تحقیقاتش و چاره اندیشی دولتمردان کشورهای مختلف برای این موضوع، بتواند کمکی هر چند ناچیز به رهایی نسل های آینده ی بشر از بلایای بیماری مناتیک داشته باشد.
( گزیده هایی از داستان کوتاه مناتیک)
***
عنوان:کافه فراموشی
نویسنده:مرتضی بخشایش
ناشر:انتشارات کتاب کوله پشتی
سال نشر:چاپ اول 1394
شمارگان: 1000 جلد
شماره صفحه: 120 ص.
موضوع:داستان های کوتاه فارسی-- قرن 14
قیمت: 70000 ریال
عناوین داستان ها:یادداشت لوکلزیو/ دفترچه ی سیاه/ کافه فراموشی/ مِرونا/ احترام به آسمان ها/ پاییزِ نوامبر/ خانه ی پدربزرگ/ مِناتیک
لینک سایت ناشر:http://www.ketabekoolehposhti.com/