تو دو تا دست داری، دو تا پا، یک شکم. برای این شکم وامانده این چهار تا را علاف نکن. درازشان کن و بگیر بخواب. سعی کن از خوابت لذت ببری. هیچ لذتی با لذت خواب قابل مقایسه نیست. به غرغرهای مادرت هیچ گوش نکن. او از لذت خواب خبر ندارد. مزه ی خواب خوش و بی خیال را نچشیده اصلا. نمی داند چه نعمتی است.
اصلا به این فکر نکن که هم سن و سال های تو زندگی دارند، زن و بچه دارند. تو ناراحت نباش، آن ها احمقند، عقل ندارند. زندگی تو کلی تنوع دارد. اصلا هم یک نواخت نیست.
فکر کن: شب تاق باز می خوابی. دهن گشادت را باز می گذاری و حسابی خرخر می کنی، بعد، دم صبح غلت می زنی و دمر می شوی. بالش را بغل می کنی و یک پایت را جمع می کنی تو شکمت. تنوع از این بیشتر؟ تو یک شب تا صبح توی زندگی ات تنوع ایجاد کرده ای.
از بی هدفی نترس. تو یک هدف مهم داری. حیف تن باد کرده ی تو نیست که توی این تشک های قلنبه سلنبه بخوابی. برنامه ی یک ساله ات این باشد که یک تخت بخری، فنری بود بهتر. وقتی غلت می زنی روی آن و یک ربع بالا و پایین می روی، به هدفت رسیدی.
یک کار پژوهشی کن: توی خانه بگرد، دنج ترین و ساکت ترین جا را پیدا کن؛ جایی که صبح ها نه آفتاب توی صورتت بیفتد و نه وقتی زن فضول همسایه به بهانه ی گرفتن یک پیمانه لپه می اید خانه تان، آمارت را بگیرد.
نگران قهر و غضب مادرت هم نباش؛ وقتی می گوید دیگر بهت غذا نمی دهم، نترس، طاقت ندارد، سر ناهار بشقابت را پر می کند می گذارد جلویت.
" دستورالعمل خواب "
عنوان کتاب: همین است که هست
نویسنده: سودابه فرضی پور
ناشر: افراز
چاپ اول: 1389
شمارگان: 1100 نسخه
موضوع: داستانهای کوتاه فارسی- قرن 14
قیمت: 25000 ریال
شماره صفحه: 77 ص.