خیلی با نمک بود، هم بانمک هم بافهم، همون روز اول آوردمش خونه، بهش گفتم اسمت چیه، گفت آرزو، گفتم متولد چه ماهی هستی، میخواستم سر از کاراش دربیارم، از رو این کتاب طالعبینی هندی، دیدین که؟ گفت ماه جغد، گفتم ماه جغد نداریم که، گفت داریم فقط تو تقویم اسمش رو نمینویسن، بعد یه ادای بامزهای درآورد و گفت چون خیلی ترسناکه ...
( صفحه 44)
امشب باز دلم هوایت را کرده، یعنی همین حالا هم که اینها را مینویسم، از هوای توست، وگرنه مداد را برداشته بودم که شعری بنویسم، شعرم را بلعید هوایت، نمیدانم باز این کاغذ آ- چهار زرد نامهای میشود به تو یا باز مچاله میشود و میرود توی این سطل آشغال دهان گشاد فلزی زیر میز من و من باز کلافه میشوم و سرم را میگذارم روی میز و خوابم میبرد و باز خوابت را نمیبینم ...
( صفحه 49)
عنوان: متولد ماه جغد
نویسنده: آزاده محسنی
ناشر: ققنوس
سال نشر: چاپ اول 1388
شمارگان: 1100 نسخه
شماره صفحه: 96 ص.
موضوع: داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
قیمت چاپ اول: 20000 ریال
مندرجات: یکی از این دوشنبه ها بود/ به سلامت بانو/ متولد ماه جغد/ اولین ثانیه صبح پرید/ ژله توت فرنگی/ برادر بار دارد/ زخمه بر ساز شنی/ راحله خیس بود