Quantcast
Channel: امروز لی‌لی چی می‌خونه؟
Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

کتاب بی‌نام اعترافات

$
0
0

 

این جمعه با مادر به ملاقات دایی ایوب رفتم.  قیافه دایی ایوب همیشه راه راه در نظرم می آید. من شناسنامه ام را برده بودم اما پاسبان ها راهم ندادند گفتند فقط بستگان درجه اول من ندانستم درجه ام چندم است. دایی ایوب جز ما خواهر زاده ی دیگری ندارد. فامیل های دایی ایوب فقط ما هستیم. مادر درجه یک بود برای همین گذاشتند توی زندان برود و برادرش را ببیند. مادر توی زندان رفت من بیرون ماندم. یک مرد با کلاه شاپو آمد کنارم ایستاد و سیگار کشید. به من گفت بابات آن تو است؟ من نگفتم بابا ندارم. گفت داداش ات چاقو کشیده؟ من نگفتم خودم داداش ام. گفت من پسرم را گرفتند بی همه چیزها تو چرا آمدی؟ من گفتم چه کار کرده مگر چاقو کشیده؟ به عمد این طور گفتم تا تلافی حرف بی خودش را درآورده باشم.

 

عنوان: کتاب بی نام اعترافات

نویسنده: داوود غفارزادگان

ناشر: افراز

سال نشر: چاپ اول 1390

شمارگان: 1100 نسخه

شماره صفحه: 304 ص

موضوع: داستانهای فارسی - قرن 14

قیمت: 77000 ریال


Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>