دفتر عمر
امروز چه میشود؟
فردا چه؟
ماهها و فصلها و سالهای پیآمده از هم؟
برف میبارد
حادثهها از کنار هم عبور میکنند
و یک برگِ دیگر از دفتر ِ عمر پاره میشود!
فردا چه میشود؟
کسی نمیداند!
امروز زمین آکنده از برگهای دفتر ِ عمریست بیدلیل
و رد ِ عبور ِ آدمیان بر برگهای دفتر ِ خزان
خنده میکند.
مرثیه سایه میشود.
برف میبارد
میبارد
میبارد
زمان میگذرد
میگذرد
میگذرد
و یک برگ ِ دیگر از دفتر ِ عمر پاره میشود!
...
دلیل
آفتاب،
دلیل ِ بامداد نیست.
ماه،
دلیل شبانگاه نیست.
زندگی،
دلیل ِ هستن نیست.
مرگ،
نبود ِ زیستن نیست.
هر چه هست و هر چه نیست، آه!
هر چه رفت و هر چه ماند، آه!
...
پیوند
تنها یک اشتباه کافی بود
من و تو
ما نشویم!
من از اشتباه ِ دقیقههای عمر
میترسم.
من از جدایی لحظههای خوب
بیزارم.
و به پیوند ِ من با تو
به پیوند ِ تو با من
که میشویم ما.
تنها یک اشتباه کافی بود.
یک اشتباه!
عنوان: فنجان قهوه ( دفتر یکم)
شاعر: مهبود مهرنوش
ناشر: افراز
سال نشر: چاپ اول 1392
شمارگان: 1100 نسخه
شماره صفحه: 80 ص.
موضوع: شعر فارسی - قرن 14
قیمت: 40000 ریال