میدانی سیمین، یک آدم ملغمه تضادها است. نمیخواهم ادا دربیاوری و از خواندن این کاغذ خودت را ناراحت شده بدانی و بعد جوابش را بدهی که همچه شدی و همچه. میخواهم اینها را بخوانی و بدانی که این مرد چه جوری دارد خودش را برای خودش وصف میکند. من گاهی فکر میکنم که یک عمر واخوردهام. سرخورده و وازده شدهام. گیر کردهام میان ادب و سیاست و از هر دو ماندهام. گیر کردهام میان مدرنیسم و عهد بوقی بودن و باز وازدهشدهام. گیر کردهام میان قناعت انزوا و جبروت قدرت و باز سرخوردهام. نه این را دارم و نه آن را. گیر کردهام میان عشق و عقل.
...
خدا تو را برای ما نگه دارد. به خدا همه چشممان میزنند و من کمکم به چشمزدن معتقد شدهام. همه من و تو را که به هم آنقدر وابستهایم مورد حسد قرار میدهند، حتی داریوش پریروزها میگفت ( کاغذ تو نیامده بود و من بدجوری کلافه بودم) آنقدر پز عشق و علاقهتان را ندهید. روابط شما روابط مادر و فرزندی است و تو غریزه بچه نداشتنت را با محبت به جلال ارضا میکنی. خیلی دلم از این حرف گرفت، ولی یقین دارم اینطور نیست، چرا که روابط ما به رابطه دو تا دوست یکدل و یکجهت بیش از هرگونه رابطه دیگری شباهت دارد. تصدقت - سیمینت.
عنوان: نامههای سیمین و جلال آلاحمد
تدوین و تنظیم: مسعود جعفری
ناشر: نیلوفر
سال نشر: 1383-1385
شماره صفحه: 3 جلد
شمارگان: 3300 نسخه
موضوع: آلاحمد، جلال، 1348-1302-- نامهها. /دانشور، سیمین، 1392-1300-- نامهها
قیمت کتاب سوم: 73000 ریال