یلدا
دلم میسوزد
برای
کوتاهترین روز سال
...
یلدا
چه ذوقی دارم
که حتی یک دقیقه بیشتر
در خواب منی
...
جامانده
جا مانده از پاییز
بر بیبرگی درخت،
اناری هستم
...
کمی
از شب ِ پاییز
جز باران و کمی دلتنگی
چه انتظاری داری؟
...
دوست
دوستت دارم
به همین دانههای برف در راه
به این زمستان رسیده
...
تنهایی
تداوم تنهایی
تقدیر شببوهاست
و بهارنارنجها
...
تمام
دوستت دارم
و این تمام من است...
...
شب
شب
بیماه و با ماه
کابوسی از نبودن توست
...
پس!
از دوست داشتنت دست نمیکشم
به رغم این همه باد
به رغم این همه باران
...
را
تو را با باد پاییزی
تو را با روزهای سرد
تو را با عصر بارانی ...
...
شب
شب را خاموش کن
بگذار بتابد
چشمهایت
...
صبح
چشمانت که باز میشود
صبح با شدت تمام
در من آغاز میشود
...
دلم
نشستهای توی دلم
و هی نام تو را
بر دیوار میکنم
...
دلت
توی دلت آفتابی است
که همیشه این ابرهای غمگین را
کنار میزند
...
شب
از تو
شبی جا مانده در من
که صبح نخواهد شد
...
زندگی
دوستت دارم
این تعارف نیست
زندگی من است
...
شبیه
کلمه میشوم
شبیه دوستت دارم
شبیه تنهایم مگذار...
...
ترانه
میگویی سلام
و تمام ترانههای عاشقان جهان
در من جاری میشود
...
عنوان: تو ابر شو ببار ( شعرهای کوتاه)
شاعر: عباس حسین نژاد
ناشر: سپیده باوران ( مشهد)
سال نشر: چاپ اول 1392
شمارگان: 1100 نسخه
شماره صفحه: 256 ص.
موضوع: شعر فارسی - قرن 14
قیمت: 55000 ریال