Quantcast
Channel: امروز لی‌لی چی می‌خونه؟
Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

پونز روی دم گربه

$
0
0

 

مانی که می‌گفت حالا این‌ها را بعدا خودت معلوم می کنی. مثل اسمش که هر وقت صحبت می‌شد می‌گفت این با تو، خودت یک اسمی پیدا کن که صدا کردنش را دوست داشته باشی. می‌گفتم نمی‌شود، تو هم باید صدا کردنش را دوست داشته باشی. چشمکی می‌زد و می‌گفت من اصلا صدایش نمی‌کنم. کی باور می‌کند؟ همین‌جا خوابیده بود که همه‌چیز را گفتم برایش. گفتم ببین ... یعنی یک چیزی که ... این‌جا خوابیده بود زیر آن پتوی کوچک صورتی‌اش با گل‌های سرخابی. گفتم عزیزم یک چیزی هست. یک چیزی که مثلا وقتی توی زندگی یک آدم و بعدها توی زندگی بچه‌اش اتفاق می‌افتد ... خوب راحتت کنم توی زندگی نوه‌اش هم تکرار می‌شود ... اصلا همین‌طور هی واگن به واگن می‌رود. یک چیزی مثل این باران پشت پنجره. آخر دم غروب هم همه‌اش باران می‌بارید. گفتم مثل این باران پشت شیشه که خیال بند آمدن ندارد وقتی بیاید دیگر آمده.

( صفحه: 22)

عنوان: پونز روی دم گربه

نویسنده: آیدا مرادی آهنی

ناشر: چشمه

سال نشر: چاپ اول 1390

شمارگان: 1500 نسخه

شماره صفحه: 108 ص.

موضوع: داستان‌های کوتاه فارسی- قرن 14

قیمت: 27000 ریال

مندرجات: یک بشقاب گِل/ این‌طوری بر‌می‌گردد/ داغ انار/ زیر آب، روی لجن‌ها/ زنی پوشیده با گردن‌بند/ رقابت/ گوگرد/ حق‌السکوت/ گنج‌ دیواربست


Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>