روی نیمکتی مینشینم و به رفت و آمد مردم نگاه میکنم. بسیاری از توریستها شلوارهای کوتاه، صندل و بلوزهای بدون آستین پوشیدهاند که پوست تنشان را نشان میدهد. بسیاری از آنها خریدشان را متوقف میکنند و از همراهانشان میخواهند که عکس یادگاری بگیرند. زیر تابلو مغازه یا در وسط محوطه میایستند و عکس میگیرند. حرفهایی به زبانهای شرقی، یونانی، آلمانی و فرانسوی میشنوم. اما اکثر مردم امریکایی هستند که هم درشتتر و هم چاقترند، بستههای خریدشان را حمل میکنند، بستنی میخورند و یا نوشابه مینوشند. بچههای کوچکشان که با صدای بلند حرف میزنند به دنبالشان هستند.
مینشینم و به این خیکیها نگاه میکنم و بعد با خودم میگویم: اینها شایسته این همه چیزی که دارند نیستند. وقتی برای اولین بار به امریکا آمدم انتظار داشتم با مردم منضبطتری روبهرو شوم. با نظامیهایی که لباسهای مرتب پوشیدهاند. البته فیلمهایی که از اینجا و از این مردم برایمان نمایش داده میشد آدمهای موفق را نشان میداد. همه آنها جذاب به نظر میرسیدند، آخرین مد لباس را میپوشیدند، سوار اتومبیلهای جدید میشدند و مانند خانمهای محترم و مردان جنتلمن رفتار میکردند.
اما اشتباه میکردم، و این مطلب بعد از یک هفته، که با زن و فرزندانم در ساحل غربی رفت و آمد کردم، برایم مشخص شد. بله، در اینجا بیش از سایر نقاط دنیا ثروت هست، بازارها پر از کالا هستند، جاهایی مثل بورلی هیلز و امثال آن دارند. اما خیلی از آنها در خانههایی زندگی میکنند که آن قدرها رنگ و رویی ندارد. از آن گذشته در آن شبهایی که دیروقت به خانهام در ساختمان پولدارها در برکلی برمی گشتم، از پشت پنجرهها میدیدم که در هر خانه یک تلویزون دارند و آنطور که شنیدهام بسیاری از خانوادهها شامشان را در برابر این تلویزیون میخوردند. شاید چهره واقعی امریکا این باشد. چشمهایشان هرگز راضی به نظر نمیرسد. کارشان را دوست ندارند. از روزیای که خدا به آنها داده راضی نیستند. اینها چشمانشان مانند چشمان بچههاست که مرتب سرگرمی میخواهند، مرتب میخواهند یک چیز شیرین در دهانشان باشد.
(صفحه 122)
عنوان کتاب: خانه ای از شن و مه
نویسنده: آندره دوباس
مترجم: مهدی قراچه داغی
ناشر: پیکان
سال نشر: چاپ اول 1381/ چاپ سوم 1386
شماره صفحه: 368 ص.
شمارگان: 1500 نسخه
موضوع: داستانهای آمریکایی—قرن 20 م./ آمریکاییهای ایرانی تبار- ایالات متحده/ مهاجران- ایالات متحده- کالیفرنیا
قیمت: 44000 ریال