تمامی روزها یک روزند
تکه تکه میان شبی بیپایان.
×××
رویا
صدای گلی است
در خانهئی
که گلی نیست.
×××
عمر
حسرت جشنی است بیکران
که هلهلهاش
از پس دیوارها به گوش میرسد.
×××
دلتنگی
خوشه انگور سیاه است
لگد کوبش کن
لگدکوبش کن
بگذار ساعتی
سربسته بماند
مستت میکند اندوه.
×××
ای روز
میدانم میرسی
نمیدانم که تو را خواهم دید.
×××
صبر پیشه کن عزیز دلم
صبر پیشه کن
در بطن کوسهئی که تو را خورده است
گله معنا ندارد.
گیر کردهئی عزیز دلم
گیر کردهئی
و تو هم که یونس و عمران نیستی.
×××
برای آنچه که دوستش داری
از جان باید بگذری
بعد
میماند زندگی
و آنچه که دوستش داشتی.
×××
آخر به چه درد میخورد
آفتاب اسفند
اینکه جای پای تو را
آب کرده است.
×××
مثل میوه افتادهئی
دلتنگم
میوهئی که درختش را بریده و
بردهاند.
×××
چیز بدی نیست جنگ
شکست میخورم
اشغالم کنی.
×××
از تو جدا شدم
چون سیبی از درخت
درد ِ کندن با من است
اندوه پاره پاره شدن.
×××
دوستت دارم
و آفتاب بغلم میکند
پشت میز ادارهام میگذارد.
...
دیگر غروب است
آفتاب به خانه خود رفته است
نمیدانم راه خانه من کدام است.
×××
عنوان: لبخوانیهای قزلآلای من
شاعر: محمد شمس لنگرودی
ناشر: آهنگ دیگر
سال نشر: چاپ دوم 1390
شمارگان: 3300 نسخه
شماره صفحه: 117 ص.
موضوع: شعر فارسی- قرن 14
قیمت: 25000 ریال