Quantcast
Channel: امروز لی‌لی چی می‌خونه؟
Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

به سوی فانوس دریایی

$
0
0

لیلی از روی آرامش و در عین حال ناکامی آهی کشید. گویی همدردی‌اش باز می‌گشت و به چهره‌اش بر‌می‌خورد، مثل یک شاخه‌ی تمشک جنگلی که ناگهان در‌برود. به‌طور عجیبی دوگانه بود، بخشی از وجودش به سمت آن‌ها می‌رفت- همچنان روز بود، کمی مه‌آلود، و امروز صبح فانوس دریایی بسیار دور به نظر می‌آمد- و بخش دیگر با سماجت همان‌جا بود و محکم روی چمن‌ها ایستاده بود. بومش را چنان دید که گویی به پرواز درآمده و سفید و سازش‌ناپذیر روبه‌رویش قرار گرفته بود. گویی با نگاه سردش او را از این شتاب و سراسیمگی، این دوگانگی و اتلاف احساسات سرزنش می‌کرد. به‌طرز چشمگیری به او یادآوری می‌کرد، به ذهنش آرامش می‌بخشید، به‌طوری که احساسات آشفته وجودش را ترک می‌گفت و بعد خلاء بود. با گیجی به بوم و خیرگی سفید و سازش‌ناپذیر آن نگاه کرد و بعد نگاهش را به باغ دوخت. چیزی بود در ارتباط میان خطوطی که از این سر به آن سر می‌رفتند، می‌بیدند، و حجم سبز با نقطه‌های آبی و قهوه‌ای‌اش چیزی بود که در ذهنش مانده‌بود. چیزی که به ذهنش گره خورده بود، به طوری که گاه و بیگاه، ناخودآگاه، همان‌طور که در خیابان برامپتون راه می‌رفت یا به موهایش برس می‌کشید، به نظرش می‌آمد که مشغول نقاشی آن است، به آن می‌نگرد و گرهش را در خیال می‌گشاید. اما میان خیالبافی و طراحی دور از بوم، با به دست گرفتن قلم‌مو و اولین لکه‌ی رنگ را زدن، یک دنیا تفاوت بود.

عنوان: به سوی فانوس دریایی

نویسنده: ویرجینیا وولف

مترجم: خجسته کیهان

ناشر: نگاه

سال نشر: چاپ اول 1387

شماره صفحه: 261 ص.

موضوع: داستانهای انگلیسی- قرن 20 م.

شمارگان: 2000 نسخه

قیمت: 40000 ریال


Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

Trending Articles