نوشته یعنی ناشناخته. پیش از نوشتن، در کمال روشنبینی حتی، آدم هیچ نمیداند که چه خواهد نوشت.
نوشته، برای خودش و برای جسم و جان خودش هم ناشناخته است. نوشتن حتی بازتاب هم نیست. نوعی مایه است که آدم در خودش و در خویشتن ِ خودش دارد، خویشتنی که در عین حال شخص دیگری است ولی به موازات آدم و در جوار آدم ظاهر میشود، پیش میرود و در عین حال نامرئی است، با اندیشه و با خشم قرین است، گاهی هم با کنش ِ خاص خود با خطر ِ از دست دادن زندگی مواجه میشود.
اگر آدم از آنچه میخواهد بنویسد، پیشاپیش و پیش از نوشتن چیزی بداند، هیچوقت نخواهد نوشت. به زحمتش نمیارزد.
نوشتن مثل باد سر میرسد. عریان است نوشته، از مرکب و جوهر است. نوشتن همین است، و چنان درمینوردد که هیچ چیز به گرد آن نمیرسد، هیچچیز، مگر زندگی، خود ِ زندگی.
عنوان: نوشتن. همین و تمام. اَبان، سابانا، داوید
نویسنده: مارگاریت دوراس
مترجم: قاسم روبین
ناشر: نیلوفر
صفحه: 270 ص.
موضوع: داستانهای فرانسوی- قرن 20 م.
سال نشر: چاپ اول، 1376