گفت: حتما می آیم،
منتظر باش.
منتظر پای دیوار
جیب هایم پر از آه و ای کاش
باز هم بی خداحافظی رفت
مثل هر بار
کوچه و خلوت و باد
کاسه ی اشکم از دستم افتاد
یک دل پر
زیر باران شرشر
یک نفر رد شد و گفت:
بادها بی خداحافظی می روند
ابرها هم همین طور!
عنوان: چای با طعم خدا
شاعر: عرفان نظرآهاری
ناشر: افق
سال نشر: چاپ اول، 1384
صفحه: 48 ص.
موضوع: شعرفارسی—قرن 14