Quantcast
Channel: امروز لی‌لی چی می‌خونه؟
Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

برف و نرگس

$
0
0

" فهمیدم لابد بِهِش گفته‌اند که من تنها هستم و سنی ازم گذشته، گفته بگذار فیلمش کنم. شاید هم با دوستانش شرط بسته که سر دو هفته با من دوست بشود. حتما گفته هر کس را که بخواهم تور می‌کنم، حتا این پیردختر عینکی نجیب را، نجیب و سر‌به‌زیر. خوب شاید هم از همین خوشش آمده. از شهرستان آمده و دخترهای تهرانی را دیده، تعجب کرده. شاید می‌خواهد با یک دختر نجیب ازدواج کند. دختر نجیب و خانه‌دار ... آهان خب خانه هم که دارم. به قول بچه‌ها هم خانه دارم، هم کارمندم. شاید هم زیاد از من کوچک‌تر نباشد. شاید رفته سربازی یا چند سالی پشت کنکور مانده. تازه مگر فرخنده نبود زن پسر‌دایی‌اش شد. پسره ده‌سالی از خودش کوچک‌تر بود. خیلی هم خوشبخت‌اند."

...

کتابی به دست گرفت. اما هر چه خواند چیزی نفهمید. آرام بلند شد و از گوشه‌ی پرده نگاه کرد. مرد هنوز همان‌جا بود. زن به تخت برگشت. و پتویش را تا زیر گلویش بالا کشید.

" به من گفت ته فنجانت می‌بینم که سه وقت دیگر، یعنی سه روز یا سه هفته، با مرد جذابی آشنا می‌شوی که درباره‌ی تو خیلی جدی فکر خواهد کرد. مسافرت می‌روی، شاید هم با او ... حالا یک انگشت بزن این ته ... آهان ... روشنِ روشن است. سه وقت دیگر ازدواج می‌کنی. مردت بلند و باریک است. صاحب دو فرزند می‌شوی."

زن به خواب رفت و خواب جشن عروسی‌اش را دید. در لباس بلند و سفید، لاغر و کشیده بود ولی پسر دانشجو باز هم از او بلندتر بود.

عنوان: برف و نرگس

نویسنده: ناهید طباطبایی

ناشر: نشر چشمه

سال نشر: چاپ سوم، 1388

صفحه: 136 ص.

شمارگان: 1500 نسخه.

موضوع: داستانهای کوتاه فارسی-- قرن 14

قیمت: 30000 ریال

مندرجات: پنجشنبه‌ی آخر سال/ مردِ خانه/ برف و نرگس/ دو میوه‌ی قرمز/ چه‌قدر این گنجشک‌ها ور می‌زنند/ ملاقات/ پنجره‌ی روبه رو/ دلتنگی/ زرین گل/ حرفی برای گفتن/ حساسیت

× با تشکر از دوست عزیزم م.ی.آبابت گلهای نرگسلبخند


Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>