در پاریس دوستانش بیشتر نویسنده بودند تا نقاش، وقتی او قادر بود همان گونه که میخواست نقاشی کند، چه دلیلی داشت با نقاشان طرح دوستی بریزد.
آشکار بود که او در طول زندگی روزانهاش به نقاشان نیازی نداشت و این امر در تمام طول زندگیاش صادق بود.
او مانند هر کس دیگر به ایدهها نیاز داشت، اما نه برای نقاشی، نه، او میبایست با آنهایی که به ایدهها علاقمند بودند آشنا شود، ولی از آنجایی که میدانست چگونه نقاشی کند سرشار از ایدهها پا به عرصهی وجود گذاشت.
...
نقاش خود را وجودی در درون خود نمیپندارد، وی خود را بازتاب تصاویر ذهنی و نمودهایی میداند که در نقاشیهایش میگنجاید و در تصویر نقاشیهای خود زندگیمیکند. ولی یک نویسنده، یک نویسندهی جدی خود را در درون خویش تصور میکند، او به هیچوجه در بازتاب کتابهایش زندگی نمیکند، برای اینکه بنویسد باید پیش از هر چیز درون خویش وجود داشته باشد. اما، برای یک نقاش برای اینکه قادر باشد نقاشی کند، نقاشی باید از پیش تحقق یابد. بنابراین خودبینی یک نقاش به هیچوجه همچون خودبینی یک نویسنده نیست.به همین علت پیکاسو، مردی که خود را تنها در نقاشی بیان میکرد، فقط نویسندگان را به دوستی برمیگزید.
(ص. 10)
عنوان: پیکاسو
نویسنده: گرترود اشتاین
مترجم: فروزان گنجیزاده
ناشر: نشر چشمه
سال نشر: چاپ اول: 1387، چاپ دوم: 1387
شمارگان: 1500 نسخه
موضوع: پیکاسو، پابلو،1973-1881م.
قیمت: 24000 ریال