Quantcast
Channel: امروز لی‌لی چی می‌خونه؟
Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

پرونده هری کبر

$
0
0

 

" هری برای نوشتن کتاب چقدر زمان نیازه؟"

" بستگی داره مارکوس."

" به چی؟"

" به همه چی."

...

 

"شخصیت های داستان چی، هری؟ شخصیت های داستان از کجا به ذهن شما می رسند؟"

" از همه جا مارکوس. دوست و آشنا، نانوایی محل، مسئول گیشه بانک و .... یادت باشه که این خود شخصیت ها هستند که به تو الهام می دهند. نه کارهایی که می کنند. نویسنده هایی که گفتند تو رمان هایشان از هیچ کس الهام نمی گیرند، صد در صد دروغ می گویند. البته حق هم دارند، این طوری از کلی دردسر خودشون رو نجات می دهند."

" یعنی چی؟"

" ببین مارکوس، یکی از بهترین جنبه های نویسنده بودن اینه که می تونی حسابت رو با هر کسی که می خوای تسویه کنی، فقط باید حواست باشه مستقیم ازش نامی نبری تا نتونه شکایت کنه."

...

 

" ببین مارکوس، نویسنده هایی که شب ها کتاب می خوانند، قهوه می خورند و هی سیگار می کشند، فقط یک افسانه اند. اگر می خوای یک نویسنده خوب باشی، باید خیلی منظم رفتار کنی، درست مثل تمرین بوکس می مونه. باید ریتم نوشتنت رو حفظ کنی. فقط این طوری می تونی از گزند بزرگ ترین دشمن نویسنده ها در امان باشی."

" بزرگ ترین دشمن نویسنده ها چیه هری!"

" زمان مارکوس، زمان می دونی منظورم چیه؟"

" نه هری!"

" منظورم از زمان، مهلتیه که ناشر بهت می ده تا کتاب رو تحویلش بدی. اگه درست و طبق برنامه پیش نری، اگه به هر دلیلی از برنامه نوشتنت عقب بیفتی، اون وقته که همه ش نگرانی. این مسئله، هم اعصابت رو بهم می ریزیه و هم روی نوشتنت تاثیر می ذاره..."

...

 

"مارکوس در جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم، کسانی که بیش از همه تحسین می شوند، کسانی هستند که پل ها، آسمان خراش ها و ساختمان های بلند رو می سازند؛ ولی به نظر من بهترین و قابل اعتماد ـرین آدم ها کسانی هستند که عشق رو می سازند؛ چون ساختن هیچ چیز سخت تر و مهم تر از ساختن عشق نیست."

...

 

" می دونی مارکوس، واژگان برای بیان منظور عالی اند. ولی یک وقت هایی به کارت نمی آن، چون یک آدمایی هستند که نه اینکه نتونند، دلشون نمی خواد حرفت رو متوجه بشوند."

...

 

" می دونی مارکوس، خطر نوشتن یک کتاب اینه که یک وقت هایی ممکنه کنترل شرایط از اختیارت بیرون بره. یک کتاب؛ یعنی چیزی که تو به تنهایی نوشتی و خیلی براش وقت صرف کردی. در اختیار همه قرار می گیره. این لحظه می تونه خیلی خطرناک باشه. پس یادت باشه، در هر لحظه باید کنترل شرایط رو در دست بگیری، فاجعه به بار میاد اگه یک نویسنده کنترل کتاب خودش رو از دست بده."

...

 

" قدر عشق رو بدون مارکوس، بذار عشق بزرگ ترین دستاورد زندگی ت باشه. آدمای زیادی به دنیا میان و از این دنیا می روند و آدمای جدید جای اون ها رو می گیرند، کتاب های زیادی نوشته می شه و بعد از مدتی به دست فراموشس سپرده می شه، پول وارد زندگی می شه و از دست می ره؛ ولی عشق مارکوس، عشق واقعی فقط یک بار سراغت میاد و اگر از دستش بدی، فقط غم و ناراحتیه که برای تو باقی می مونه."

...

 

" یادت باشه مارکوس، در زندگی تو بدون شک اتفاقات زیادی می افته. حواست باشه که همشون رو تو کتابت بیاری، حوادث زندگی هر چقدر هم بد باشند، باید تو کتابت بیایند، این طوری دست کم در تاریخ ثبت می شوند."

...

 

" خب نظرت چیه؟"

" بد نیست، ولی فکر می کنم تو بیش از اندازه به واژه ها اهمیت می دی."

" واژه ها! خب وقتی می خوای داستان بنویسی واژه ها خیل یمهم هستند دیگه!"

" بله ولی یاد باشه که معنایی که واژه ها دارند از خودشون خیلی مهمتره."

" یعنی چی؟"

" ببین یک لغت، برای همه فقط یک لغت است، همه می توانند ازش استفاده کنند. فقط کافیه یک لغت نامه باز کنی و یک لغت از توش برداری. هنر نویسنده اینه که به لغتی که انتخاب می کنه، معنا و مفهوم بده. تو باید ببینی که آیا می تونی به یک کلمه معنای خاصی بدی؟"

" چطوری؟"

" ببین مارکوس، یک لغت انتخاب کن، آن وقت تو همه کتابت ازش استفاده کن. مثلا پرندگان. بعد از یک مدت خواننده ها دیگه پرندگان را نماد کتاب های تو می دانند و وقتی که ببیننت مثلا می گویند: آقای گولدمن شما خیلی خوب درباره پرنده ها صحبت می کنی. هر بار هم که شچمشان به پرنده بیفتد، یاد کتاب تو می افتند. فقط وقتی بتوانی چنین کاری را انجام بدی می تونی ادعا کنی یک نویسنده شدی. بازم می گم، کلمه ها مال همه اند، مگر زمانی که تو آن ها بگیری و معنای خاصی بهشان بدهی. می دانی مارکوس، عده ای هستند که دوست دارند نشان بدند که رابطه اصلی یک کتاب با کلمه هاست، ولی این اشتباهه، رابطه یک کتاب باید با مردم باشه."

...

 

" تو زندگی همیشه آدم هایی برنده می شوند که جرئت داشته باشند. هر وقت در برابر سختی قرار گرفتی، این رو بذار جلو چشمت. کسی که شجاع باشه، همیشه برنده ست مارکوس!"

...

 

" مارکوس می دونی تنها راهی که می شه فهمید یک نفر رو چقدر دوست داری چیه؟"

" نه!"

" اینه که از دستش بدی!"

...

 

"من هیچ وقت مفهوم پشیمانی را دوست نداشتم. در نظر من، پشیمانی یعنی کسی که بودیم و کاری که کردیم را قبول نداشته باشیم."

 

 

 

عنوان:پرونده هری کبر

نویسنده:ژوئل دیکر

مترجم:آریا نوری

ناشر:البرز

سال نشر:چاپ اول 1395

شماره صفحه: 640 ص.

موضوع:داستان های فرانسه

قیمت: 350000 ریال

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>