زندگی ای وجود دارد که هرگز متوقف نمی شود. نمی توان آن را به چنگ آورد. مانند پرنده، از میان ستون های قلبمان می گریزد. ما به ندرت شایستگی آن زندگی را داریم. اما برای او هیچ مهم نیست. یک لحظه هم از نثار کردن خوبی هایش به ما جنایتکاران دست بر نمی دارد.
(صفحه 10)
من در این جا فقط می خواهم درباره چیزی که "یک روز آفتابی" و "آسمان آبی" می نامیم، صحبت کنم. این عبارات از معماهایی سخن می گویند، از پرتو نوری که تیغه بُرنده اش قلبمان را می درد. ما زیر هزاران ستاره مدفون شده ایم. گاهی، به آن پی می بریم و سرمان را تکان دهیم، البته فقط برای چند لحظه و این همان چیزی است که " هوای خوب" می نامیم.
(صفحه 11)
من فقط کتاب هایی را دوست دارم که آغشته به آبی آسمان هستند، همان آبی ای که آزمون مرگ را از سر گذرانده است. اگر جملاتم لبخند می زنند به این سبب است که از سیاهی بر می خیزند. تمام عمرم را به مبارزه با اندوهی متقاعد کننده گذرانده ام. من لبخندم را به بهای گرانی به دست می آورم. آبی آسمان مانند سکه طلایی است که از جیبتان می افتد و من با نوشتن آن را به شما باز می گردانم. این آبی ِ باشکوه بیانگر پایان قطعی نومیدی است و اشک آدم را در می آورد. می فهمید؟
(صفحه 12)
خدا برای همین کار این جاست، برای این که از نابودی ملکوت، از فرورفتن قلبی پاک در ظلمت و تاریکی و هراس درونیمان از رها شدن، جلوگیری کند.
(صفحه 17)
توضیح دادن چیزی را روشن نمی کند. روشنایی حقیقی با روشنگری، انفجارهای درونی و غیرقابل اثبات، ظاهر می شود.
(صفحه 22)
نمی توان هم دید و هم شنید. دیدن بر شنیدن برتری دارد. دیدن زیادی قوی است، زیادی قوی است.
(صفحه 28)
اگر تنها یک بهار را می دیدم، انگار تمام بهارها را دیده بودم. اگر یک لحظه زندگی می کردم، انگار زندگی را تماماً زیسته بودم.
(صفحه 38)
خبر از دست دادن یک عزیز مانند مشتی آهنین در سینه مان فرو می رود. تا چند ماه، نفسمان در نمی آید. ضربه وارد شده ما را به عقب هل داده است. دیگر در این عالم نیستیم. دنیا را نگاه می کنیم و به نظرمان عجیب می آید.
(صفحه 38)
زندگی حدود صد هزار بار زیباتر از چیزی است که تصور یا زندگی می کنیم.
(صفحه 39)
خواندن، نوشتن، دوست داشتن تثلیثی مقدس است.
(صفحه 47)
در قدیم، برای درست کردن کتاب ها، درختان را با تبر قطع می کردند. مرگی خیرخواهانه که مورد تایید فرشتگان است.
(صفحه 52)
هیچ چیز از یک کتاب قدیمی جوان تر نیست.
(صفحه 52)
یک کتاب اگر روشن بین نباشد، هیچ ارزشی ندارد. وظیفه کتاب روشن کردن کاخ های اذهان خالی از سکنه مان است. یک نوشته بسیار داناتر از مرگ است. این را خوب می دانم.
(صفحه 55)
روزی نیست که درسی فوق العاده دشوار نیاموزم.
(صفحه 60)
زیبایی قدرت احیا کردن دارد. کافی است ببینیم و بشنویم. بی توجهیمان آری، فقط بی توجهی مانع ورودمان به بهشت زندگانی می شود.
(صفحه 73)
باید سیاهی سیاه تر شود تا اولین ستاره طلوع کند.
(صفحه 88)
***
عنوان:انسان شادکام
نویسنده:کریستیان بوبن
مترجم:فرزانه مهری
ناشر:ثالث
سال نشر:چاپ اول 1393
شمارگان: 1100 نسخه
شماره صفحه: 106 ص.
موضوع:داستان های فرانسه
قیمت: 60000 ریال