کتاب ها مامن روحند، ظروف دانه برای پرندگان ابدیت، نقاط مقاومت.
(صفحه 5)
مادرم به من گفت که بین دو قاه قاه خنده اش به دنیا آمدم، چیزی که بی شک چنین مفهومی را بیان می کند: ما با گذر از بدترین ها، به سوی چیزهای بسیار باطراوت و لطیف می رویم، چیزهایی که با راز وجودیمان همسازند.
(صفحه 6)
روی پل الکساندر سوم در پاریس، دستفروشی شاه بلوط تفت می دهد. او مراقب است آن ها را نسوزاند و در مخروط کاغذی دو سره ای عرضه کند: یکی برای شاه بلوط ها، یکی برای پوست ها. به علاوه، انگشت پاک کن هم هدیه می دهد. او به تنهایی، با آرامش و طبع کمال گرای از مد افتاده اش، اقتصاد شوم جهانی را مخدوش می سازد.
(صفحه 11)
کتاب های کاغذی در بستر بلورین خود، مانند فرشته ها می خوابند. یک نگاه کافی است تا از خواب چند صد ساله برخیزند و هنوز مهربان و سرزنده باشند.
(صفحه 13)
مادرم که به سوی صد سالگی خود صعود می کند، به من گفت در جوانی شعرهای لامارتین را می ستود. وقتی نام لامارتین را تلفظ می کند، چشمانش شادابی شانزده سالگی خود را باز می یابند.
(صفحه 21)
ما فقط یک لحظه فرصت داریم دستبندهای روشنایی را که دور مچ دست های زندگی صدا می دهند، بدزدیم.
(صفحه 30)
روزهایی که برای زندگی به ما داده اند آن قدر زیادند که در عجبم چطور قدیس نمی شویم.
(صفحه 44)
هر روز مبارزه ای با فرشته تاریکی هاست، کسی که دستان یخ زده اش راجلوی چشمان ما می گیرد تا نگذارد شکوه پنهان در بدبختیمان را ببینیم.
(صفحه 45)
گل های سرخ نشانه های سرمست کننده وجود خداوندند.
(صفحه 47)
شاید خدا فقط نشانه حساس بودن ماست، باریک ترین رشته عصبیمان، سیمی از طلا به ضخامت یک هزارم میلیمتر. سیمی که در برخی پاره شده و در برخی دیگر با تمام قدرت مرتعش می شود.
(صفحه 52)
زندگی به اندازه لبخند یک نوزاد است: کوتاه است اما دیگر خاموش نمی شود.
(صفحه 53)
از شعر انتظار دارم که گردنم را بزند و دوباره زنده ام کند.
(صفحه 55)
ناخن های دست فرشته سیاه شده، از بس آوار آرزوهایمان را از زیر خاک بیرون کشیده است.
(صفحه 59)
هستی مطلق روی آجر فرش افتاد و با طنین ظرفی گران قیمت شکست. در هر حال، از آن استفاده نمی کردیم.
(صفحه 63)
به خاطر این که هر کس به هر قیمت که شده می خواهد کم تر رنج بکشد، زندگی به جهنم تبدیل شده است.
(صفحه 81)
هر بار که اضطراب از راه می رسد، آن را توی چمدان می گذارم و زیر تختم سُر می دهم. گهگاه چمدان را بیرون می کشم، روی تخت می گذارم و درش را باز می کنم: یا خالی است یا یک درخت میوه کوچک نورانی توی آن است.
(صفحه 81)
معنی زندگی در گرامی داشتن آن است.
(صفحه 85)
زندگی ابدی، زندگی عادی ِ رها از خواب آلودگی است.
(صفحه 87)
روزی خواهیم فهمید که شعر یک نوع ادبی ِ کهنه و به درد نخور نیست، بلکه امری حیاتی است، آخرین فرصت برای نفس کشیدن در زندان واقعیت است.
(صفحه 87)
روح، ببر جوانی است که از روی مرگ می جهد.
(صفحه 91)
عنوان:قاتلی به پاکی برف
نویسنده:کریستیان بوبن
مترجم:فرزانه مهری
ناشر:نشر ثالث
سال نشر:چاپ اول 1393
شمارگان: 1100 نسخه
شماره صفحه: 91 ص.
موضوع:داستان های فرانسه
قیمت: 60000 ریال