او دریافت ملال، ترس، خشم باعث کوتاهی عمر می شوند؛ بنابراین با بیرون راندن آنها از افکارش، می توانست عمری طولانی همراه با سلامتی داشته باشد.
( صفحه 20)
سالیوان تکرار کرد: " بله، هزاران مرغ دریایی وجود دارن. تنها جوابی که می تونم بهت بدم، اینه: از هر یک میلیون مرغ، یکی شون مثل تو می شه. اکثر ما این راه رو در زمانی بسیار طولانی طی کردیم. از جهانی به جهان دیگر رفتیم و جهان قبلی رو به فراموشی سپردیم. برامون مهم نبود از کجا اومدیم و به کجا خواهیم رفت، در لحظه زندگی می کردیم. می دونی چند زندگی رو پشت سر گذاشتیم تا بفهمیم زندگی چیزی فراتر از خوردن، جدال یا قدرت داشتن در گروهه؟ هزار زندگی، جان، ده هزار زندگی! تازه بعداز اون، صد تا زندگی رو گذروندیم تا به مفهوم کمال پی ببریم و صد زندگی دیگه تا بفهمیم هدف زندگی، رسیدن به کمال و به ظهور رساندن اونه. الان هم همون قوانین حاکم اند: جهان بعدی رو بر اساس چیزهایی انتخاب می کنیم که در این جهان می آموزیم. اگه درس هامون رو در این جهان یاد نگیریم، در جهان بعد دوباره تکرار خواهند شد. همین محدودیت ها و همین موانع که باید بر اون ها غلبه کنیم.
( صفحه 26)
جاناتان گفت: " من ... سرعت رودوست دارم."
" جاناتان، وقتی به سرعت کامل دست پیدا کنی. همون لحظه به بهشت خواهی رسید. سرعت کامل، سرعت هزاران یا میلیون ها کیلومتر در ساعت نیست، حتی سرعت نور هم سرعت کامل به حساب نمی یاد. چون هر عددی یه محدودیته و تکامل محدودیت پذیر نیست. سرعت کامل، پسرم، یعنی آنجا بودن."
( صفحه 28)
" اگه نسبت به کاری که می خوای انجام بدی، آگاه باشی، همیشه جواب می ده ..."
( صفحه 30)
" جاناتان، همیشه روی عشق کار کن."
( صفحه 32)
اکنون او می دانست که دیگر مشتی پر و استخوان نیست؛ بلکه تفکری غایی است از کمال و پرواز که به هیچ وجه به چیزی محدود نمی شود.
( صفحه 34)
" قید و بند افکارتون رو بشکنین تا بدنتون هم رها بشه ... "
( صفحه 39)
" تنها تفاوت اینه که اون ها درک کردن واقعاً چه کسی هستن، بعد شروع کردن به تمرین."
( صفحه 44)
جاناتان گفت: " چرا سخت ترین کار دنیا اینه که یه پرنده رو متقاعد کنی آزاده و می تونه با کمی تمرین این رو به خودش ثابت کنه؟ چرا باید اینقدر سخت باشه؟"
( صفحه 47)
نمی فهمم چطور می تونی پرنده هایی رو دوست داشته باشی که قصد کشتنت رو دارن! "
" اوه، فلچ؛ البته که نمی تونی عاشق نفرت و پلیدی باشی. باید تمرین کنی و مرغ واقعی رو ببینی. خوبی در وجود تو هر کدام از اون هاست. بهشون کمک کنی که خودشون هم اون رو ببینن. منظور من از عشق اینه. وقتی به این نکته پی ببری، اون وقت برات جالب می شه ..."
( صفحه 48)
" باید خودت رو پیدا کنی، باید هر روز بیشتر خودت رو بشناسی، باید اون فلچر واقعی رو پیدا کنی که فارغ از همه محدودیت هاست. اون مربی توئه. باید اون رو درک کنی و باهاش تمرین کنی."
( صفحه 49)
" به چشم هات اعتماد نکن. اون ها فقط محدودیت ها رو نشون می دن. با فهم و درکت نگاه کن، دنبال چیزی بگرد که می دونی و راه پرواز رو خواهی دید."
( صفحه 49)
***
عنوان:جاناتان مرغ دریایی ( دو زبانه)
نویسنده:ریچارد باخ
مترجم:عباس زارعی
ناشر:نشر آموت
سال نشر:چاپ اول- 1393
شمارگان: 1650 نسخه
شماره صفحه: 112 ص.
موضوع:داستان های آمریکایی - قرن 20 م.
قیمت: 60000 ریال