تصویر معنی خاصی نیست
که توسط کارگردان بیان شود
انگار جهانی ست که در یک قطره آب
انعکاس یافته
...
هر تصویری
نشانی از حقیقت است
که خداوند
دیدار آن را
با چشمان نابینمایمان
رخصتی کوتاه بخشیده
...
خداوندا!
تو را چه نزدیک احساس می کنم
می توانم دست تو را در پشت سرم حس کنم
چرا که می خواهم جهان تو را ببینم
آن طور که آن را آفریده ای
و مردمت را،
آن طور که تو، بودشان بخشیده ای
دوستت دارم خدایا
و چیز دیگری از تو نمی خواهم
آن چه را از جانب توست به تمامی می پذیرم
و تنها، سنگینی بار بداندیشی و گناهانم و ظلمت روح بنیادی ام
مرا از بودن، باز می دارد
بنده ی لایق تو، ای خداوند هستی بخش!
خدایا، یاری ام کن و مرا ببخش!
...
چگونه یک طرح اولیه رشد می کند و به کمال می رسد؟
این فرآیند پر رمز و راز و نامحسوس
مستقل از ما جریان دارد
و بر دیوارها روحمان، در ناخودآگاه متبلور می شود
شکل پذیری روحمان است
که آن را منحصر به فرد می کند
در حقیقت، تنها روح است
که آن را منحصر به فرد می کند
در حقیقت، تنها روح است که
درباره ی طول "دوران آبستنی" پنهان آن طرح اولیه
تصمیم می گیرد
دورانی که با نگاه خودآگاه
قابل درک و مشاهده نیست
هزاران سال است که انسان
در تکاپوی یافتن خوشبختی دست و پا می زند
اما خوشحال نیست، چرا؟
زیرا نمی تواند به خوشبختی نائل شود،
و یا، راه رسیدن به سعادت و شادی را نمی داند
به هر دو دلیل
و بیشتر به این دلیل که،
در هستی های زمینی مان
نباید سعادت غایی وجود داشته باشد
تنها آرزوی خوشبختی و شوق سعادتمندی سزاوار است
در آینده
باید رنج باشد
چرا که جدال میان نیک و بد رنج آور است
و این رنج است که روح و جان را می سازد و
تعالی می بخشد
...
یک تصویر هنری
ضامن تکامل و تداوم تاریخی خود است
هر تصویر مثل یک دانه است
یک واحد زنده ی حامل رشد است
به گذشته پیوسته است
نشانه ای از زندگی واقعی ست
که با زندگی تضاد دارد
زندگی، حاصل مرگ است
اما تصویری از زندگی، بر عکس،
فاقد مرگ است
و اقبات قاطعانه ی زندگی ست
حتا اگر تصویر هنری
بیانگر مرگ و ویرانی باشد
با این حال، تجسم امید است و
الهام یافته از ایمان
آفرینش هنری
انکار قاطعانه ی مرگ است
پس خوش بینانه است،
حتا اگر هنرمند محزون باشد
پس هیچ گاه هنرمند خوش بین و هنرمند بدبین نداریم
فقط، هنرمند مستعد و یا متوسط داریم
...
به عقیده ی من،
وقتی درباره ی خدا حرف می زنیم
و اینکه انسان را مثل خود آفرید،
باید بدانیم که این مِثلیت،
به گوهر و ذات الهی مربوط است
و این معنای آفرینش است.
پس می توان،
به ارزش واقعی یک اثر هنری و آن چه عرضه می دارد، پی برد
سخن کوتاه،
مهنای هنر،
جست و جوی خداست،
در انسان.
...
ما بر سطحی دو بعدی مصلوب شده ایم
در حالی که جهان ابعاد بسیاری دارد
آگاه از چند بعدی بودن جهان،
ما از ناتوانی خویش به ستوه آمده ایم
و برای دست یابی به حقیقت، رنج می بریم
اما نیازی به دانستن حقیقت نیست!
ما نیازمند مهر ورزیدن،
عشق و ایمان هستیم
ایمان،
شناخت و دانایی ست،
به یاری عشق
***
عنوان:یک دم نور: پولارویدهای تارکوفسکی
تنظیم کتاب:جووانی چیارامونته و آندری تارکوفسکی
مترجم:پریسا دمندان
ناشر:حرفه هنرمند
سال نشر:چاپ دوم 1389
شمارگان: 2500 جلد
شماره صفحه: 128 ص.
موضوع:عکاسی هنری/ تارکوفسکی، آندری آرسنیویچ، ۱۹۳۲ - ۱۹۸۶م./
قیمت: 65000 ریال