سبک نگارش خوب تنها به یکی از صورت های زیر به دست می آید: نویسنده استعداد ذاتی داشته باشد یا حاضر باشد تا حد مرگ کار کند تا آن را بدست آورد.
(جلد اول -صفحه 36)
تنگو مطمئن نبود که آیا می خواهد یک نویسنده حرفه ای شود یا خیر همچنین مطمئن نبود که آیا استعداد نوشتن داستان را دارد یا خیر. تنها چیزی که می دانست این بود که نمی توانست از سپری کردن ساعات زیادی از روز برای نوشتن داستان خودداری کند. برای وی نوشتن مانند نفس کشیدن بود.
( جلد اول-صفحه 41)
در بدترین حالت این خواندن کوهی از داستان های ضعیف این درس مهم را به وی آموخت که دقیقاً چه چیز باعث می شود یک داستان ضعیف باشد.
( جلد اول- صفحه 42)
تو هنوز نفهمیده ای که دقیقاً می خواهی در چه مورد بنویسی. به همین خاطر هم بسیاری از داستان هایت در هسته چیزی کم دارند. می دانم که درونت چیزی هست که نیاز داری در مورد آن بنویسی اما نمی توانی آن را بیرون بیاوری. مانند یک حیوان کوچک هراسناک است. درون غارش مخفی شده، می دانی آنجاست اما تا خودش بیرون نیاید هیچ راهی برای گرفتنش نداری. به همین علت هم هست که دائم می گویی باید به آن زمان بدهی.
( جلد اول- صفحه 46)
اغلب مردم ارزش یک داستان خوب را نمی فهمند، اما نمی خواهند از قافله عقب بمانند بنابراین آن را می خرند و می خوانند.
( جلد اول- صفحه 47)
ازت می خواهم به خانه بروی و با خودت کنار بیایی که واقعا چه فکر می کنی. جلوی آینه بایست و به خودت با دقت نگاه کن. روی تمام صورتت نوشته شده ...
( جلد اول- صفحه51)
عنکبوت ها هیچ آگاهی از صبر ندارند. یک عنکبوت تنها این مهارت را دارد که تارش را بتند، و گزینه دیگری جز منتظر نشستن ندارد... این روال به صورت ژنتیکی از قبل تعیین شده است. عنکبوت هیچ سردرگمی، نومیدی، و افسوسی ندارد. احتمالاً برعکس من هیچ شک ماورائی، هیچ پیچیدگی اخلاقی ندارد.
(جلد اول- صفحه 53)
من فقط از خواندن لذت می برم. مطالعه هیچ ربطی به کارم ندارد.
( جلد اول - صفحه 96)
اگر به اکثریت تعلق داشته باشی می توانی از فکر کردن به بسیاری از موارد مشکل زا در امان باشی.
( جلد اول- صفحه 116)
باید جایی پایانی باشد. فقط اینکه هیچ چیز برچسب نخورده این پایان است. آیا بالاترین پله نردبان برچسب خورده که این آخرین پله است. لطفا بالاتر از این قدم نگذارید؟
(جلد اول- صفحه 134)
خواندن داستان هم نوع دیگری از فرار بود. به محض آنکه صفحات را می بست مجبور به بازگشت به دنیای واقعی می شد.
( جلد اول - صفحه 264)
چنین جراحت هایی به قلب تقریباً هرگز درمان نمی شوند. اما ما نمی توانیم تنها بنشینیم و برای ابد به این جراحت نگاه کنیم. ما باید بایستیم و به سمت جلو حرکت کنیم.
( جلد اول- صفحه 322)
تنگو هرگز از کوه فوجی بالا نرفته بود. همچنین او هرگز از برج توکیو هم بالا نرفته بود، یا حتی به پشت بام یک آسمان خراش نرفته بود. هرگز به مکان های بلند علاقه ای نداشت. نمی دانست چرا. شاید به این خاطر بود که تمام زندگی اش به زمین نگاه کرده بود.
( جلد اول- صفحه 335)
مردم بیش از آنکه به حقیقت ایمان داشته باشند به آنچه که آرزو دارند حقیقت باشد ایمان دارند.
( جلد اول- صفحه 357)
تنگو فکر کرد ممکن است اگر واقعا او را ببینم ناامید شوم. شاید او تبدیل به کارمندی با نگاه خسته، و خسته کننده شده باشد. شاید تبدیل به مادری بی انگیزه که بر سر فرزندانش فریاد می کشد شده باشد. شاید آن دو دیگر هیچ چیز مشترکی برای صحبت کردن نداشته باشند. بله این احتمالی کاملاً امکان پذیر بود. بعد تنگو چیز گران بهایی که تمام این سال ها آن را گرامی داشته بود را از دست می داد. برای همیشه از دست می رفت.
( جلد دوم- صفحه 73)
هنگامی که از یک سن خاص گذشتید زندگی چیزی بیشتر از فرایند از دست دادن مداوم نخواهد شد. چیزهای که در زندگی برایتان مهم هستند شروع به لیز خوردن از چنگتان می کنند، یکی بعد از دیگری، مانند شانه ای که دندانه هایش را از دست می دهد. و تنها چیزهایی که جایشان را می گیرند چیزهای بدلی بی ارزش هستند. قدرت بدنیت، امیدهایت، رویاهایت، ایده آل هایت، اعتقادات، تمام معانی، یا، افرادی که دوست داری، یکی یکی، محو می شوند. برخی قبل از ترک کردن عزیمتشان را اعلام می کنند، در حالی که بقیه تنها ناگهان بدون هیچ هشداری یک روز ناپدید می شوند. و هنگامی که آن ها را از دست دادی هرگز نمی تواند آن ها را بازگردانی. جستجویت برای جایگزین کردنشان هرگز خوب پیش نمی رود.
( جلد دوم- صفحه 108)
اغلب مردم دنبال حقایق قابل اثبات نیستند. همانطور که گفتید، حقیقت اغلب با دردی شدید همراه است، و تقریباً هیچ کس به دنبال حقایق دردناک نیست. چیزی که مردم نیاز دارند داستان های زیبا و آرامش دهنده است که باعث شود احساس کنند زندگی شان معنایی دارند.
( جلد دوم- صفحه 189)
***
عنوان:یک کیو هشتاد و چهار
نویسنده:هاروکی موراکامی
مترجم:معصومه عباسی نتاج عمرانی
ناشر:نشر آوای مکتوب
سال نشر:چاپ اول 1394
شمارگان: 500 نسخه
شماره صفحه:جلد اول 448 - جلد دوم 405- جلد سوم 496
موضوع:داستان های ژاپنی - قرن 20 م.
قیمت: 600000 ریال