کاشتن یک درخت، مثل داشتن یک پسر ... در این جا ما پسرهای زیادی داریم، اما هیچ کدامشان معنای واقعی یک پسر را ندارند، معنایی که باید داشته باشند، تداوم یک شخص، پیش رفت ... و همین که ما درختی می کاریم، بدبختانه، آن را برای - تهیه - هیزم قطع می کنیم، و به خاطر زندگی خودمان جنگل را نابود کرده ایم!
( صفحه 105 )
***
چرا یه چیزی برای خوابیدن آدم ها اختراع نمی کنند ... نومیدی، چیزیه که توی شب می مکیم، مثل یه شیرینی که هر چی قورت می دی تمام نمی شه، برای این که با اومدن شب و تاریکی، کسی که خوابش نمی بره، شب را در دهانش حس می کنه، مثل چیزی که او رو می سوزونه، و آب دهانش خشک می شه، و بدنش به رعشه می افته ...
( صفحه 117)
***
عنوان:باد سهمگین
نویسنده:میگوئل آنخل آستوریاس
مترجم:حمید یزدان پناه
ناشر:افراز
سال نشر:چاپ اول 1390
شمارگان: 1100 نسخه
شماره صفحه: 272 ص.
موضوع:داستان های اسپانیایی -- قرن 20 م.
قیمت: 66000 ریال