روز
حلقهی آتشینی به من داد
شب
شمد پاره روشنی از گل ها،
روز
پیراهن دست دوزی
از جرقه خورشیدها به من داد
شب، شب پرهها
بر چرخ سفیدشان
تا سپیده مرا
بر کرانه آسمان چرخاندند
هنگامی که سوال کرده بودم:
به چه کار من میآئید
روز و شب
به چه کار من میآئید!
×××
- مادر!
من، ماه، یا پرنده
کدام را میخواهی.
- پیداست پسرم
گرسنهایم و ببین پرنده چه آوازی میخواند.
- ماه را ببین چگونه زمین را روشن کرده مادر!
- پسرم
روشن کرده جای پرنده را ببینیم.
×××
عشق
دکانی است
که مغازهدارش مرده است
و تو غمناک
تکه نانی
برابر چشم او میدزدی.
من کودک این مغازهدارم.
×××
عشق
حروف الفباست
میآموزیم
داستان پلیسی خود را بخوانیم.
×××
عنوان: آوازهای آن فرشتهی بیبال
شاعر: محمد شمسلنگرودی
ناشر: موسسه انتشارات نگاه
سال نشر: چاپ اول 1392
شمارگان: 2000 نسخه
شماره صفحه: 126 ص.
موضوع: شعر فارسی - قرن 14
قیمت: 55000 ریال