ژیل: مردها بیدل و جراتن، نمیخوان با مشکلات زندگیشون روبهرو شن، دلشون میخواد فکر کنن که همهچی روبهراهه. در حالی که زنها روشونو برنمیگردونن.
لیزا: اینها رو تو کتاب بعدیت بنویس، تعداد خوانندههای زن کتابت زیاد میشه.
ژیل: زنها با مشکلات مواجه میشن لیزا، ولی نمیدونم چرا بیشتر فکر میکنن که مشکل از خودشونه. فکر میکنن دلیل فرسودگی زندگیشون از کم شدن جذابیتشونه، خودشونو مسوول و مقصر میدونن و گناه همهچیزو گردن خودشون میاندازن.
لیزا: مردها گناهشون خودخواهیشونه، زنها خودمحوریشون.
ژیل: یک به یک مساوی.
لیزا: صفر صفر. مسابقه بینتیجه. خداحافظ.
ژیل: لیزا من یک مردم و خصوصیت مردها همینه که سرنوشتشونو انکار میکنن. آزادیشونو ترجیح میدن. ولی آزادی ِ توخالی، تهی، بیمحتوا، آزادی که جرات انتخاب نداره، آزادی متزلزل، آزادی احتیاطی به چه درد میخوره؟ مردها بیشتر در رویای آزادی هستن ولی کمتر بهکارش میبرن، با دقت توی قفسه نگهش میدارن تا خاک بخوره. آزادیم خشک میشه، میپوسه و قبل از اونا میمیره. مردها واسهی خودشون داستان میبافن: یکجور دیگه زندگی میکنن و برای خودشون یک چیز دیگه تعریف میکنن. برای خودشون شاعرانه و بیسرو و صدا یک زندگی دوگانه میسازن: یک زندگی مرموز، مطلوب، رویایی.
عنوان کتاب: خردهجنایتهای زناشوهری
نویسنده: اریک امانوئل اشمیت
مترجم: شهلا حائری
ناشر: قطره
چاپ دوازدهم: 1390
شمارگان: 4400 نسخه
موضوع: نمایشنامه فرانسه- قرن 20 م.
قیمت: 30000 ریال
شماره صفحه: 87 ص.