ابولقلقه: از اونجایی که خیلی محترمانه مشکلتونو مطرح کردین، اون خشم ِ درونم رفت و جاشو مرحمت گرفت. ( به اهل محل) اهل محل، من کمکم دارم یه حقیقتایی رو توی این قضیه میبینم، چون چیزی یادم اومد.
اهل محل: چی؟
ابولقلقه: همین چن دیقه قبل اقرار کردم خانمی که عقدشو خوندم، دختر بزرگهس ...
اهل محل: خب ...
ابولقلقه: فقط منظورم دختر بزرگ از نظر سنی نبود، از نظر قد و قامت بود. چون دختر بزرگ چهل سالو رد کرده، مناسب داماد نیست. من دیگه همینقد میدونم. در هر زمان و مکانی شهادت میدم که درستش اینه.
اهل محل: بله، بله ...
ابولقلقه: ( به حبه خانم) آبجی، برو عروس خانم اصلی، اونی که از نظر قد بزرگتره، یعنی از نظر سنی کوچیکتره، بردار بیار با دستای خودم تحویل آقا داماد بدم تا دیگه اشتباه نشه. ( به حکمت افندی) اگه اشتباه دیگهای هم هست، بگین اون رو هم درست کنم؛ چون افتخار بزرگی میدونم که در این امور خیر شرکت داشته باشم.
( نخستین نمایشنامهی ترکیه/ طنز)
عنوان: ازدواج شاعر ( تک پرده) (دو زبانه)
نویسنده: ابراهیم شیناسی
مترجم: سیدمهدی مدیرواقفی
ناشر: افراز
سال نشر: چاپ اول 1392
شمارگان: 1100 نسخه
شماره صفحه: 88 ص.
موضوع: نمایشنامهی ترکی- ترکیه- قرن 19 م.
قیمت: 40000 ریال