یک شب بهاری گرم بود، و ما دراز کشیده بودیم - من و نسا- روی علفهای بلند پشت پیادهروی پرگل. با خودم کتاب " گنجینهی طلایی" را آورده بودم. آن را باز کردم و بنا کردم به خواندن چند شعر. و ناگهان و برای نخستین بار آن شعر را ( که نامش را فراموش کردهام) درک کردم. گویی یکباره به کل قابل درک شد، با واژهها به نوعی احساس شفافیت کردم، طوری که دیگر واژه نبودند و چنان وجودشان پرقدرت شدهبود که آدم میتوانست تجربهشان کند؛ پیشبینیشان کند گویی احساس موجود ِ آدمی را گسترش میدادند. چنان حیرتزده بودم که کوشیدم آن احساس را توضیح دهم. دستپاچه گفتم: " انگار آدم میفهمد که چه میگوید." از آن چه گفتم هیچکس نمیتوانست حس غریبی را که روی آن علفهای گرم به من دست دادهبود دریابد، این که جهان شعر برایم تجسم پیدا کرد. حس را هم نشان نمیداد. مثل حسیست که گاهی هنگام نوشتن به من دست میدهد. قلم عطرآگین میشود.
...
گذشته فقط وقتی بازمیگردد که زمان حال چنان نرم پیش میرود که گویی روی سطح آرام یک رودخانهی عمیق پیش میرویم. بعد آدم اعماق را میتواند ببیند. در چنین مواقعی یکی از چیزهایی که رضایت کامل مرا فراهم میکند، نه این است که به گذشته میاندیشم، بلکه این است که در زمان حال، تمام و کمال زندگی میکنم. چرا که زمان حالی که گذشته را یدک میکشد هزار بار عمیفتر از زمان حالیست که چنان تنگ به آدم چسبیده که چیز دیگری را نمیتوانیم حس کنیم، و مثل این است که فیلم دوربین به چشم ما چسبیده.
( صفحه 54)
لحظههای بودن : اتوبیوگرافی ویرجینیا وولف
Moments of being
نویسنده: ویرجینیا وولف
مترجم: مجید اسلامی
ناشر: منظومه خرد
سال نشر: چاپ اول 1390
شمارگان: 2000 نسخه
شماره صفحه: 128 ص.
موضوع: نویسندگان انگلیسی- قرن 20 م. - سرگذشتنامه/ وولف، ویرجینیا، 1882- 1941 م.
قیمت: 54000 ریال