پاکنویس
صبح خورشید آمد
دفتر مشق شبم را خط زد
پاککن بیهوده است
اگر این خطها را پاک کنم
جای آنها پیداست
ای که خط خوردگی دفتر مشقم از توست!
تو بگو!
من کجا حق دارم
مشقهایم را
روی کاغذهای باطله با خود ببرم؟
میروم
دفتر پاکنویسی بخرم
زندگی را باید
از سر سطر نوشت!
×××
مساحت رنج
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید
طنین نام مرا موریانه خواهد خورد
مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید
دگر به منطق منسوخ مرگ میخندم
مگر به شیوه دیگر مرا مجاب کنید
در انجماد سکون، پیش از آنکه سنگ شوم
مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید
مگر سماجت پولادی سکوت مرا
درون کوره فریاد خود مذاب کنید
بلاغت غم من انتشار خواهد یافت
اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید
××××
ای عشق
دستی ز کرم به شانه ما نزدی
بالی به هوای دانه ما نزدی
دیری است دلم چشم به راهت دارد
ای عشق، سری به خانه ما نزدی
×××
عنوان کتاب: تنفس صبح ( گزیده دو دفتر " تنفس صبح" و " در کوچه آفتاب"
شاعر: قیصر امین پور
ناشر: سروش
سال نشر: چاپ اول 1367- چاپ ششم 1389
شمارگان کل: 16000 نسخه
شماره صفحه: 76 ص.
موضوع: شعر فارسی- قرن 14
قیمت: 15000 ریال