تاکاشی خیلی جدی سوال کرد: " ناتسو، تو میتوانی سوت بزنی؟"
ناتسومی با احتیاط پاسخ داد: " بله، منظورت چیه؟"
- " اگر بعد از این تاریکی سوت بزنی، مردم روستا دیوانه میشوند ... "
و با لحنی ملایم که با خلق و خوی من در آن شرایط سازگار نبود سوال کرد: " میتسو، آن تابوی قدیمی دره را به خاطر میآوری؟"
- " بله، یادم هست. مردم معتقد بودند که اگر بعد از تاریکی سوت بزنی، یک موجود ماورائی بیدار میشود و از دل جنگل بیرون میآید. در گذشته مادربزرگ به ما میگفت که موجود ترسناکی که نامش " چوزوکابه" است بیرون میآید."
- " جدی؟! ... الان که در اینجا توی دره هستم متوجه شدهام که در واقع چیز زیادی را به خاطر نمیآورم. حتی زمانی که گمان میکنم موضوعی را به خاطر آوردهام، به صحت آن اطمینان زیادی ندارم. در آمریکا، بیشتر اوقات کلمهی " بیریشه" را میشنیدم، اما الان که به دره برگشتهام تا نسبت به ریشههای خودم مطمئن بشوم، میبینم که همهشان از جا کنده شدهاند. کمکم حس میکنم که خود من نیز بیریشه شدهام. پس، حالا لازم است که ریشههای تازهای پیدا کنم و طبیعی است که احساس میکنم برای این منظور میبایست کارهایی انجام دهم. اما این که کدام کارها را، نمیدانم! ...
تنها هر لحظه این دلشوره در من بیشتر قوت میگیرد که باید کاری انجام بدهم ... بگذریم ... بازگشت به مکانی که آدمی در آنجا متولد شده است به این معنا نیست که آدم الزاما میبایست ریشههایش را نیز در همانجا پیدا کند، زیرا حقیقت ایناست که آنها در جای مناسبی مدفون شدهاند..."
عنوان: گریهی آرام
نویسنده: کنزابورو اوئه
مترجم: سید حبیب گوهری راد
ناشر: رادمهر
سال نشر: چاپ دوم 1389
شماره صفحه: 376 ص.
شمارگان: 2000 نسخه
قیمت: 85000 ریال
موضوع: داستانهای ژاپنی- قرن 20 م.