خاک ایران یکسر از دکتر پر است
هر که دکتر نیست، نانش آجر است
ملک ایران سرزمین دکتران
این قدر دکتر نباشد در جهان
شهر دکتر، کوچه دکتر، باغ دک!
کبک دکتر، فنچ دکتر، زاغ دک!
عابران هر خیابان دکترند
دانه های برف و باران دکترند
هم وزیران، هم مدیران دکترند
بیشتر از نصف ایران دکترند
هر که پستی دارد اینجا دکتر است
دیپلم ردی است، اما دکتر است
هر که شد محبوب از ما بهتران
هر که شد منسوب بالا دکتر است
هر که رد شد از در دانشکده
یا گرفته دکتری، یا دکتر است
شعر نو مدیون دکترها بود
تو ندانستی که نیما دکتر است؟
شاعر تیتراژهامان دکتر است
مجری اخبار سیما دکتر است
آن که مثل آفتاب نیمه شب
سر زد از صندوق آرا دکتر است
شادباش ای دکتر آرای ما
دکترای جمله دانش های ما
دکترایت نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
در جهانی که پر است از نابغه
دکتری چندان ندارد سابقه
بی سبب افسرده ای غم می خوری
سرزمین ماست مهد دکتری
خط مان وقتی شبیه میخ بود
ای بسا دکتر در آن تاریخ بود
این همه آدم که در عالم نبود
آدمی کم بود و دکتر کم نبود
من نگویم، شاعران فرموده اند
رخش و رستم هر دو دکتر بوده اند
گر چه باشد قصه ها پشت سرش
دکتری دارند ملا و خرش
شاعران از رودکی تا عنصری
بی گمان دارند هر یک دکتری
شعله های عشق چون گُر می گرفت
آتشی در خیل دکتر می گرفت
عشق با دکتر نظامی قصه گو
عشق با دکتر سنایی رازجو
عارف شوریده دکتر مولوی
نام پایان نامه او مثنوی
حافظ و سعدی و خواجو دکترند
سروقدان لب جو دکترند
وحشی و اهلی و صائب دکترند
تاجر و دهقان و کاسب دکترند
بحث های جعل مدرک نان بری است
بهترین سرگرمی ما دکتری است
عده ای مشغول دکتر سازی اند
عده ای سرگرم دکتر بازی اند
***
عنوان:دکتر بازی
شاعر:دکتر اسماعیل امینی
ناشر:سپیده باوران
سال نشر:چاپ اول 1394
شمارگان: 1100 نسخه
شماره صفحه: 104 ص.
موضوع:شعر فارسی- قرن 14. / شعر طنز
قیمت: 60000 ریال