نمی توانیم خود را به دلیل خلاف های که کرده ایم ببخشیم، مگر این که در جهت اصلاح کارهای بدی که احساس می کنیم در حق دیگران انجام داده ایم، دست به کار شویم. باید مسوولیت رفتار خود را بپذیریم و زباله هایی را که در مسیر جا گذاشته ایم، پاک کنیم. مدام از این حیرت می کنم که حتی وقتی می دانیم اصلاح کارهایمان حالمان را خوب و ما را از قید و بند اشتباهات گذشته رها می کند، باز بسیاری از ما به علت خود بزرگ بینی از این کار سر باز می زنیم. تکبر دروغین به ما می گوید: گذشته، گذشته است. الان که دیگر کاری از من ساخته نیست. هنگاهی که از سر محبت اعتراف می کنیم اشتباهاتی کرده و کارهایی انجام داده ایم که به ما و دیگران آسیب رسانده اند، در حیطه بخشایش گام برداشته ایم. بخشایش حقیقی از ما می خواهد که از سرکوب خود برای نقص ها و اشتباهاتمان دست برداریم... اگر چه معمولا بخشایش همانند هدیه ای سخاوتمندانه که به دیگری می دهیم به نظر می رسد، در نهایت، کاری در جهت دوست داشتن خود است و هدیه ای ست که به خودمان می دهیم.
( صفحه 224)
بر خلاف ظاهرهایی که به جهان نشان می دهیم، چه بخواهیم اعتراف کنیم چه نکنیم، همه ما می دانیم که بی نقص نیستیم. ما می دانیم که پشت درهای بسته چه می کنیم و می دانیم در گذشته با خود و دیگران چه کرده ایم. ما با بی رحمی قضاوت ها و خشونت تعصب های خود آشنا هستیم. می دانیم که در زیر همه این چیزها آن اندازه خوب نیستیم، پس باید اندکی ویرانی به بار آوریم تا به خود و دیگران یادآوری کنیم که ما هم مانند بقیه آدم ها و مشکل دار هستیم. وقتی این واقعیت به ما یادآوری می شود که کم تر از اطرافیان، خوشبخت، جذاب، تحصیل کرده، با استعداد یا دوست داشتنی هستیم، خودمان را تنبیه می کنیم. به همین، ترتیب هرگاه با این واقعیت رو به رو می شویم که فهم و شعور، زیبایی، ابتکار، پول، خوش اقبالی یا استعداد ما بیش تر از اطرافیان است و نمی دانیم چگونه این واقعیت را بپذیریم، احساس گناه وادارمان می کند تا کاری انجام دهیم که خودمان را کوچک کنیم. چرا؟ زیرا خجالت می کشیم؛ نه فقط از بخش های بد، بلکه از بخش های خوب خود نیز احساس شرم می کنیم. احمقانه نیست؟ آیا بشر بودن این قدر به گونه ای مطلق نامعقول است؟ ما از بد بودن تا سر حد مرگ می ترسیم و در عین حال از زیادی خوب بودن هم تا سر حد مرگ می ترسیم. ما از آنچه هستیم، خجالت می کشیم و از آنچه نیستیم هم خجالت می کشیم. حتی اگر بتوانیم موفقیت، عشق، پول، ستایش و احترامی نسبی برای خود فراهم آوریم، تا زمانی که خجالتمان را التیام نبخشیم، با گذشته خود به صلح نرسیم و ارزش فطری مان را در نیابیم، ناگزیر شرایطی را برای تنبیه خویش می آفرینیم.
( صفحه 63)
***
عنوان:چرا آدم های خوب کارهای بد می کنند ( چگونه از دشمنی با خود دست بکشید)
نویسنده:دبی فورد
مترجم:فرناز فرود
ناشر:کلک آزادگان
سال نشر:چاپ اول 1387- چاپ چهارم 1393
شمارگان: 2200 نسخه
شماره صفحه: 256 ص.
موضوع:خودباختگی/ بلاهت/ اشتباه ها/ خودسازی
قیمت: 125000 ریال