در سال هایی که جوان تر و به ناچار آسیب پذیر تر بودم پدرم پندی به من داد که آن را تا به امروز در ذهن خود مزه مزه می کنم. وی گفت:
" هر وقت دلت خواست عیب کسی رو بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همه مردم مزایای تو رو نداشته ن. "
( صفحه 17)
...
بلافاصله از پرستار پرسیدم که پسره یا دختره. وقتی بهم گفت دختره سرم رو برگردوندم و زدم زیر گریه. گفتم خیلی خب، خوشحالم که دختره. امیدوارم که خُل باشه - واسه این که بهترین چیزی که یک دختر تو این دنیا می تونه باشه، همینه، یک خُل ِ خوشگل.
( صفحه 37)
...
همیشه تماشای دوباره چیزهایی که آدم تمام قدرت تطابق خود را برای آنها مصرف کرده است کار غمگین کننده ای است.
( صفحه 138)
...
گفتم: " اگه من جای شما بودم، توقعاتم را از او بالا نمی بردم. گذشته رو نمی شه تکرار کرد. " با ناباوری فریاد کشید که " نمی شه تکرار کرد؟ البته که می شه! "
مثل دیوانه ها به اطراف خود نگریست، گویی گذشته در سایه خانه اش، همین دَمِ دست او، پنهان بود. " همه چیزها رو عیناً همان جور که قبلاً بودن درست می کنم. " و به نشان تصمیم خود سرش را تکان داد.
" دی زی می بینه. "
مقدار زیادی درباره گذشته صحبت کرد و من به این نتیجه رسیدم که می خواهد چیز از دست رفته ای را، مثلا یک جور تصوری از خودش را که در کار عشق ورزی با دی زی گذاشته بود، دوباره به چنگ آورد. از آن تاریخ به بعد، زندگی اش مغشوش و بی نظم شده بود، اما اگر ممکن می شد به مبدایی در گذشته برگردد و از آنجا راه را آهسته دوباره بپیماید، شاید می توانست معمای مجهول گمشده را حل کند.
( صفحه 145)
...
نمی تونم برات بگم وقتی فهمیدم دوستش دارم چقدر تعجب کردم. حتی مدتی امیدوار بودم ولم کنه، ولی این کار رو نکرد. چون اونم منو دوست داشت. فکر می کرد من خیلی چیز سرم می شه برای این که چیزهایی که من می دونستم با چیزهایی که اون می دونست تفاوت داشت ... بله این وضع من بود، از نقشه هام دور افتاده بودم و هر دقیقه در این عشق فروتر و فروتر می رفتم، و یک دفعه متوجه شدم که هیچ چیز دیگری برام اهمیت نداره. وقتی صحبت کردن درباره کارهایی که آدم می خواد بکنه لذت بیشتری داره، پس فایده خود اون کارهای بزرگ چیه؟ "
( صفحه 190)
***
عنوان: گتسبی بزرگ
نویسنده:اسکات فیتس جرالد
مترجم:کریم امامی
ناشر:انتشارات نیلوفر
سال نشر:چاپ اول - چاپ نهم 13911344
موضوع:داستان های آمریکایی - قرن 19 م.
قیمت:85000 ریال