1
وقتی حواس ات نیست
زیباترینی
وقتی حواس ات هست
فقط زیبایی
حالا حواست هست؟
2
وقتی حواس ات نیست
در من مانده ای
وقتی حواس ات هست
با من مانده ای
حالا حواس ات هست؟
3
وقتی حواس ات هست
به خاطره راه می دهی
وقتی حواس ات نیست
به راه خاطره می دهی
حالا حواس ات هست؟
4
از تو به تو می گریزم
و حواس ام نیست
که تیرگی در من است
5
از دور می آیم
نزدیک می شوم
و حواس ام نیست
که نزدیکی دور است.
6
تنهایی ات غم آور است
و حواس ام نیست
که نگاهت به تنهایی ام نیست...
7
میان حواس ات
و بی حواسی ات
خط لرزانی ست
حواس من.
8
به راهی رسیده ام
که دیرزمانی ست از آن گذشته ای
و حواس ام نیست
که عمری ست در راهم
9
در آستان هزار در به انتظار توام
و حواس ام نیست
که تنی هزار پاره دارم
10
نرم می بارم
بر چتری بی عاشق
و حواس ام نیست
که جای دیگر سیل می شوم
...
عنوان کتاب: از سر بی حواسی (مجموعه شعر)
پدیدآور: سعید عقیقی
ناشر: شرکت نشر نقد افکار
شمارگان: 1100 نسخه
چاپ: چاپ اول، 1389
موضوع: قطعه های ادبی-- قرن 14
قیمت: 35000 ریال
صفحه: 119 ص.