عزیز تمام غزلهای من
در اشک و شب و ساز گل میکنی
در این آینه باز گل میکنی
دلم را به دست جنون دادهام
دوباره به یاد تو افتادهام
چه آرام از من گذر میکنی
جهان مرا تازهتر میکنی
خیال قشنگ تو تابان شده
شب غربتم نقره باران شده
چراغ شب تار یادت بخیر
تو ای نازنین یار یادت بخیر
اگر چه شبی با خزان آمدی
تو با ماه و لبخند و نان آمدی
در آغاز باران یک شامگاه
تو از جاده آسمان آمدی
حضورت به دریاچه جان داد باز
پس از کوچ مرغابیان آمدی!
سکوت شب شهر دلگیر بود
تو مثل صدای اذان آمدی
پر از رنج بودم پر از بیکسی
چه زیبا شد ای مهربان آمدی
تماشای دنیا به ما خوش گذشت
کنار تو زیبا به ما خوش گذشت
قشنگ و دلانگیز یادت بخیر
تو ای ماه پاییز یادت بخیر
تو ای خاطراتت پر از عطر و گل
پر از درک دنیای آنسوی پل
پس از تو کسی همدم من نشد
چراغی در این خانه روشن نشد
پس از تو غزل هیچ وزنی نداشت
بلندای قصه گوزنی نداشت
پس از تو شکوفا نشد باغ و دشت
بهار آمد و بیتفاوت گذشت
کجایی تو ای رقص گل در نسیم
شکوه دلانگیز باغ قدیم؟!
کجایی تو ای مایهی دلخوشی
مرا عاقبت با غمت میکشی!
غزل با تو گل داد یادت بخیر
تو ای باغت آباد یادت بخیر
تو ای ماه زیبای رویای من
عزیز تمام غزلهای من
گل ناز یادت شکوفا شده
زمستان من با تو زیبا شده
زمستان من با تو یعنی بهار
عبور ترن از دل پنبهزار
و همخوانی کاج با آفتاب
طلوع قشنگ شقایق بر آب
گل من پس از سالها رفتنت
چه خوشبو شده بوی پیراهنت
گل مریم من که زیبا شدی
تو در شام آخر شکوفا شدی
به مهتاب تنداده یادت بخیر
غریب شب و جاده! یادت بخیر!
عنوان: یه روز یه عاشقی بود (ترانههای رسول یونان)
شاعر: رسول یونان
ناشر: نشر تیماژ
سال نشر: چاپ اول و دوم 1392
شمارگان: 1100 نسخه
شماره صفحه: 128 ص.
موضوع: شعر فارسی- قرن 14
قیمت: 75000 ریال