Quantcast
Channel: امروز لی‌لی چی می‌خونه؟
Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

پسر طلا، دختر زمرد

$
0
0

 

وقتی پنج ساله بودم، فروشنده‌ای دوره گرد، روز یکشنبه با سبد بامبوی پر از جوجه پیش همسایه‌مان آمد. من دنبال پدرم برای خرید جیره مواد غذایی هفتگی‌مان می‌رفتم و هنگامی که فروشنده، جوجه‌ای کف دستم گذاشت، بدن کوچک و گرم و نرم جوجه مدام می‌لرزید، قبل از این که از پدر بخواهم آن را برای من بخرد، از خوشحالی جیغ کشیدم. ما خانواده ثروتمندی نبودیم: پدرم سرایدار بود و مادرم تا جایی که به یاد دارم همیشه مریض بود و کار نمی‌کرد و من زود یاد گرفتم اسکناس‌ها و سکه‌های کوچک را قبل از رفتن به خرید با پدرم بشمارم. از آن‌جاییکه کسانی بودند که داستان فقر پدرم را می‌دانستند و از این بابت ناراحت می‌شدند، دو زن دو جوجه برای من خریدند. پدرم در راه خانه با ملایمت مرا آگاه کرد که جوجه‌ها خیلی کوچکند و یک روزه و یا دو روزه هستند. لانه‌ای برای جوجه‌ها از یک جعبه کفش و روزنامه‌های پاره ساختم و به آن‌ها برای غذایشان ارزن نرم شده آبکی دادم و دو روز بعد وقتی آن‌ها ظاهرا مریض بودند، آسپرین حل شده در آب به آن‌ها دادم. دو روز بعد آن‌ها مردند، جوجه اول اسمش خال خالی و روی پیشانی‌اش جوهری بود، مرد و بعد از او هم قارچی رفت.

موقعی که پدرم برای گرفتن نشتی لگن ظرفشویی خانه‌ی همسایه به کمک آن‌ها رفته‌بود- مادرم آن روزها اغلب آن اطراف نبود- من دو تا تخم‌مرغ از آشپزخانه دزدیدم و با دقت آن‌ها را نصف کردم و زرده و  سفیده آن‌ها را شستم، اهمیتی نداشت که چقدر سخت بود که بتوانم جوجه‌ها را داخل پوسته‌ها جا بدهم و حالا می فهمم که نصف پوسته روی پیشانی خال‌خالی، آن نقطه جوهری را مثل یک کلاه کوچک پوشانده بود.

از آن زمان متوجه شده‌ام که، پایان هر روز از زندگی، مانند آن جوجه‌ای است که دیگر به پوسته‌اش برنمی‌گردد.

 ( صفحه 125)

عنوان: پسر طلا، دختر زمرد

نویسنده: یی یون لی

مترجم: گیتا حجتی

ناشر: کتابسرای تندیس

سال نشر: چاپ اول 1391

شمارگان: 1000 نسخه

قیمت: 75000 ریال

موضوع: داستان‌های کوتاه چینی- قرن 20 م.

مندرجات: خانم مالک/ زندان/ پسر طلا، دختر زمرد/ خواهر خوانده‌ها/ خیابان باغ/ مردی مثل او/ مهربانی/


Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

Trending Articles