بیشتر باورهای ما درباره خودمان، افکار آموخته و پذیرفته شده از سوی دیگران است که به رفتارهایی تبدیل می شوند ...
↧
مثل یک موفق فکر کن، مثل یک موفق رفتار کن
↧
گوشواره های گیلاسی
من داستان توام
مرا آغاز کن
همان گونه که
پنهان
آموختمت ...
***
وعده ی دیدار یلدا طولانی ست
ایوب نیستم من
لیلی ام ...
***
تازه به رنگ هایت ...
↧
↧
رقص با گربه ها
برای اینکه گربه ها به من شک نکنند، هر روز قبل از رفتن به بیرون، روحم را وارونه می پوشیدم. ...
↧
چرا آدم های خوب کارهای بد می کنند
نمی توانیم خود را به دلیل خلاف های که کرده ایم ببخشیم، مگر این که در جهت اصلاح کارهای بدی ...
↧
باران تابستان
مادر: باز هم که اوقاتت انگار تلخ است ارنستو.
ارنستو: آره.
مادر: لابد علتش را هم مثل همیشه نمی دانی.
سکوت.
ارنستو: آره نمی ...
↧
↧
تنهایی من زنی جوان است هنوز
یک عمر به روی شاخه ها خیمه زده است
تسلیم هر آنچه از خدا می رسد است
با خش خش خود خوش ...
↧
بیوه کُشی
هفت شبانه روز بود خواب می دید هفت کوزه ای که به هفت چشمه می برد، به جای آب، خون ...
↧
1984
- اگر منظورت اعتراف است، این کار را می کنیم. هر کسی اعتراف می کند. گریزی از آن نداری. شکنجه ...
↧
تهران در بعد از ظهر
درست مثل این بود که بروی لبه ی چاه عمیقی بایستی و بعد لحظه ای زل بزنی به اعماق ناپیدای ...
↧
↧
1Q84
سبک نگارش خوب تنها به یکی از صورت های زیر به دست می آید: نویسنده استعداد ذاتی داشته باشد یا ...
↧
نامه ای به خورشید
- آقا بزرگ می فهمه داره چکار می کنه.
- البته. ما هم به ایشون احترام می زاریم. فقط یه چیزایی ...
↧
در کشوری دیگر
" بزانسون" شهر کوچکی است در شرق فرانسه. شهری است در مرز سوییس و فرانسه. مردم این شهر عادات خاص ...
↧
دختری که پادشاه سوئد را نجات داد
مهندس هر چه تلاش می کرد ریاضیات توی کله اش نمی رفت. یا علوم دیگر. با این وجود خوشبختانه در ...
↧
↧
راهنمای دوست داشتنی بودن به روش آدری هپبورن
زندگی ام طبق قاعده و فرمول خاصی نیست. بخشی از آن غریزی است و احساسات معمول بخش دیگری از آن ...
↧
اژدهاکُشان
نسترنه پایش را از باغستان بیرون نگذاشته بود که فکر کرد سه کوه آن طرف تر باران تمام بشود، رنگین ...
↧
کافه فراموشی
بعضی دوستان مدام از وظیفه سنگین ادبیات و نویسندگان در دنیای امروز می گویند. اما من معتقدم وضعیت جدیدی که ...
↧
عاشقی با حال و هوای پشه های لهیده
بیست سال تمام به خودم گُل زدم و با هر کدام، از آن چیزی که در ابتدا از نوشتن می ...
↧
↧
عشق در زمان وبا
اگر به موقع ملتفت شده بودند که حذر کردن از فجایع مهم زندگی زناشویی خیلی آسان تر از آزارهای کوچک ...
↧
داستایفسکی و آنا
وقتی در پاییز 1845 رمان منتشر شد او به برادرش نوشت:
" راستش، برادر، هرگز فکر نمی کردم که شهرتم تا ...
↧
باغ های کیوتو
تا جایی که یادم است بیشتر نوشته های روی دیوارها راجع به دروغ، خیانت، ترس، یا شناخت معرفت بود.
گفتم: " ...
↧