Quantcast
Channel: امروز لی‌لی چی می‌خونه؟
Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

رُز گریه کرد

$
0
0

آقای بووری گفت: " خیلی لطف کردین. خیلی خیلی محبت کردین که منو دعوت کردین."

خانم داکین گفت: " امیدوارم خانموتون ... "

" خیلی متاسف بود که این مهمونی شبونه رو از می دست داد."

" بازم دور هم جمع می شیم. با هم تماس می گیریم."

آقای داکین افزود: " همیشه از دیدنتون خوشحال می شیم. بیش از حد خوشحال می شیم."

مرد پیر موقع رفتن، پیش از اینکه از جایش بلند شود، مکث کرد. اگر این کار را نکرده بود شاید رز گریه نمی کرد. اما آقای بووری مکث کرد و رز، در حالی که با حالتی معذب ایستاده بود، گریه کرد؛ به خاطر فریادهایی که زن از سر علاقه کشیده بود، به خاطر الم شنگه ای که به پا کرده بود و به خاطر آن همه پریشانی. به خاطر رنج خاموش آقای بووری گریه کرد، به خاطر او که دعوتی تلخ را به اصرار مادر از همه جا بی خبرش پذیرفته بود. به خاطر آخرین فرصت طلایی که مهمانی برای دو نفر دیگر پیش آورده بود،گریه کرد، و برای زنی که ارتکاب گناه سرانجام وادارش کرده بود رویش را به سمت دیوار برگرداند، و به خاطر مردی که در قبال همسرش وظیفه ای به عهده داشت. او به خاطر سازش موقت زن و مرد در آن خانه گریه کرد، به خاطر نگاه گذرایی که به آن مرد انداخته بود، نگاهی که باعث شد آن راز را افشا کند. به خاطر دوستانش هم گریه کرد - به خاطر کسانی که هنگام یکنواختی زندگی خیانت می کنند، به خاطر آدم های بدشانس؛ آدم های احساساتی، آنهایی که زیادی از خودشان مایه می گذارند، و نیز به خاطر آدم های بدگمان.

عنوان کتاب: رز گریه کرد

نویسنده: ویلیام ترور

مترجم: آذر عالی پور

انتشارات: افراز

سال نشر: چاپ اول، 1387

شمارگان: 1100 نسخه

موضوع: داستانهای کوتاه انگلیسی-- قرن 20 م.

قیمت: 35000 ریال

مندرجات: بچه ی خیاط/ اتاق/ دلارهای درشت/ دیدار شبانه/ رز گریه کرد/ یک بعدازظهر/ بر بالین مرده/ بازی تلفنی

جوایز: برنده ی جوایز ادبی اوهِنری 2006 و 2007


Viewing all articles
Browse latest Browse all 549

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>