من داستان توام
مرا آغاز کن
همان گونه که
پنهان
آموختمت ...
***
وعده ی دیدار یلدا طولانی ست
ایوب نیستم من
لیلی ام ...
***
تازه به رنگ هایت خو گرفته بودم
دلم گرم بود به ارغوانی هایت
ناگاه همه را پراندی.
باران،
تقصیر دانه های باران بود
***
دلم اتاقی از آنِ خود ویرجینیا ولف را می خواهد
.
.
.
عطر و موسیقی
و نسیمی که رندانه
پرده ی لَخت اتاقم را
کنار بزند
...
من بمانم و
شبی از شب های بهار مست
***
آن قدر من پر رنگ است که ما رنگ باخته
تعلقی نیست که تعهدی پدید آورد
.
.
.
روزگار رنگِ واژه ها را بد برده است
***
هر چه فکر می کنم
می بینم
این روزهایم
کار همان روز آخر آبان است
همان یک بار که دیدمت
فهمیدم
پاییز هم شکوفه ی خودش را دارد!
***
عنوان:گوشواره های گیلاسی
شاعر:مهسا ملک مرزبان
ناشر:انتشارات مروارید
سال نشر:چاپ اول 1393
شمارگان: 1100 نسخه
شماره صفحه: 84 ص.
موضوع:شعر فارسی - قرن 14
قیمت: 60000 ریال