" پس چمدونات کجاست؟"
" چرا میخوای من چمدون داشته باشم؟"
" برای این که از سفر میآی؟"
" من که دیگه اینجا زندگی نمیکنم."
" ببخشید؟"
" مدتهاست که من دیگه اینجا زندگی نمیکنم. یادت رفته؟"
چرا مرد اینقدر سنگدلانه با او حرف زد؟ درست بود. بیتردید زن متوجه شده بود آنها اغلب یکدیگر را نمیبینند، اما این موضوع با اینکه دیگر با هم زندگی نمیکردند، فاصله زیادی داشت. چه چیز ...
" مگه من چهکار کردم؟ مگه چه بدی بهت کردم؟ چرا دیگه دوستتام نداری؟"
" چرند نگو. تو هیچ کار بدی نکردی. من تورو خیلی دوست دارم."
" واقعا؟"
" واقعا."
" مثل گذشته ...؟"
" حتا بیشتر از گذشته."
عنوان: پرنسس پابرهنه
نویسنده: اریک امانوئل اشمیت
مترجم: سعیده بوغیری
ناشر: افراز
صفحه: 152 ص.
سال نشر: چاپ سوم، 1391
شمارگان: 2200 نسخه
موضوع: داستانهای فرانسه- قرن 20 م.
قیمت: 66000 ریال
مندرجات: وندا وینی پج/ یک روز زیبای بارانی/ غریبه/ تقلبی/ پرنسس پابرهنه/ زیباترین کتاب دنیا/ همه چیز برای خوش بخت بودن