آقای بارک که میبیند آقای لین به دَرِ پارک خیرهشده است با انگشت به آن اشاره میکند:
" آنجا دنیای دیگریست. آدم بزرگترها نیستند، آنها میخندند و میدوند. کاش خندههاشان را روی اسبهای چوبی چرخ و فلک زنم میدیدید. چه خندههایی. فکرش را که بکنی میبینی چرخ و فلک فقط دایرهای گردان است، پس چرا برای بچهها اینقدر لذتبخش است ... خودم همیشه از دیدن بچهها و از دیدن زنم که چرخ و فلک را راه میانداخت، به هیجان میآمدم. حرفهی زنم خوشحالکردن بچهها بود و آن را خیلی خوب میدانست."
وقتی آقای بارک حرف میزند آقای لین به او نگاه میکند و با دقت گوش میدهد، انگار همه را میفهمد و نمیخواهد مفهوم واژهها را نشنیده بگذارد. چیزی که پیرمرد حس میکند آهنگ صدای آقای بارک است که لبریز از غم، افسردگی ژرف و نوعی دلشکستگی است فراتر از واژگان و زبان است. چیزی در او جاری است که مانند شیرهی گیاه دیده نمیشود اما درون درخت جریان دارد.
عنوان: نوهی آقای لین
نویسنده: فیلیپ کلودل
مترجم: سوسن ضیاء
ناشر: قطره
سال نشر: چاپ اول، 1391
شمارگان: 550 نسخه
صفحه: 140 ص.
موضوع: داستانهای فرانسه-- قرن 20 م.
قیمت: 45000 ریال
× با تشکر از کتاب کِلک بابت معرفی این کتاب خوب!